۱۳۸۵ اسفند ۸, سه‌شنبه

آینده

فکر میکنم اگه یه خرده دیگه به آینده فکر کنم همه عصبهای مغزم پاره میشن و مخم میترکه.

۱۳۸۵ اسفند ۵, شنبه

دکتر ژیواگو و سازمان اطلاعات امریکا

از دیدن فیلم های قدیمی و کلاسیک لذت میبرم. مثلا بر باد رفته چندین بار تا حالا دیدم و هر دفعه ببینم برام جذابه. کتاب دکتر ژیواگو رو دوره دبیرستان خوندم ولی هیچوقت فیلمش رو ندیده بودم تا امروز. فیلم نسبتا طولانی بود ولی من دوستش داشتم. بعد از دیدن فیلم یه خرده وب رو گشتم میخواستم ببینم هنرپیشه زن فیلم الان چه کاره است و یه خرده اطلاعات کسب کنم. بر اثر وبگردیها به یک مقاله توی تایمر ان لاین برخوردم که  یه محقق روسی گفته که جایزه نوبلی که به بوریس پاسترناک به خاطر کتاب دکتر ژیواگو دادن به همت سی آی ا و سرویس اطلاعاتی انگلستان بوده که یه نسخه از کتاب رو به دست میارن و اونو با فونتهایی و کاغذهایی که اون روزها توی روسیه استفاده میشده چاپ میکنن که کسی نفهمه خارج از روسیه چاپ شده ( چون کتاب اجازه چاپ تو شوروی نمی گیره). پاسترناک به خاطر فشارهای کا گ ب جایزه رو رد میکنه. بعد از مرگ پاسترناک معشوقش که گویا شخصیت لارا از اون الهام گرفته میشه به اتهام گرفتن حق التالیف ازنسخه چاپ شده خارج از روسیه به 8 سال زندان با اعمال شاقه در سیبری محکوم میشه. بالاخره این جایزه توسط پسر پاسترناک- به نمایندگی از پدرش- در سال 1989 به خانواده پاسترناک میرسه. اصل مقاله رو میتونید اینجا بخونید.

۱۳۸۵ اسفند ۳, پنجشنبه

معنیش چیه؟

در آخرین روز اولتیماتوم شورای امنیت به ایران، کانال چهار بی بی سی فیلمی از گروهی از زائرای ایرانی که دارن میرن کربلا نشون میده و راه به راه صحنه هایی از رزمنده ها در جنگ ایران و عراق. سرودهای آهنگران پخش میشه. همش یادآوری روزهایی که از امکان اتفاق دوبارشون تنت میلرزه. در آخرین روز مهلت داده شده به ایران نشون دادن کربلا، ایرانیهایی که حرفهای احمدی نژاد رو قبول دارن و علیه امریکا و انگلیس حرف میزنن و از راه امام حسین میگن چه معنی میتونه داشته باشه؟جنگ؟

۱۳۸۵ اسفند ۱, سه‌شنبه

زنان و تاریخ پدرسالاری

مدتی این موضوع فکرمو به خودش مشغول کرده. فکر کنم از نتایج تاریخ خوندنه. اینکه در طول تاریخ تا قرن 18 میلادی زنها به طور جدی سلطه مردها رو به چالش نکشیدن. گوشه و کنار زنهایی بودن که انتقادی کردند و سوالهایی پرسیدند ولی پیگیرانه و با جدیت از قرن 18 تلاشها شروع شد. آیا زنان در طول تاریخ از موقعیتی که داشتند بهره میبردند و همین باعث سکوتشون میشد؟ آیا پدرسالاری مزایایی برای زنها داشته که باعث میشد زنها به اعتراض عمومی رو نیارن؟ چقدر مسئله عرضه و تقاضا در این رابطه نقش داشته؟ میدونم که خیلی از جامعه شناسهای مرد خواستن با این تبیین که سیستم مردسالارانه در طول تاریخ تنها سیستمی بوده که جواب میداده واسه همین وجود داشته جواب بدن با این موضوع. ولی اینکه بهره زنها از این سیستم اونقدر زیاد بوده که باعث بشه قبولش کنن؟ نمیدونم خیلی این روزها تئوری ظلم تاریخی به دلم نمیچسبه. هنوز واسه این سوالها جوابی ندارم ولی میخوام دنبال جواب بگردم براشون. به عنوان یه فمنیست جواب این سوالها خیلی برام مهمه.

۱۳۸۵ بهمن ۲۰, جمعه

تا حالا شده دلت واسه خودت بسوزه؟ و فکر کنی که چقدر برداشت دیگران از احساس تو غیر منصفانه بوده؟ من الان همچین حسی دارم.

۱۳۸۵ بهمن ۱۵, یکشنبه

...

حدود صد سال  پیش یک زن انگلیسی برای نخستین بار از وجود لذت جنسی در زنان که تا اون موقع نادیده گرفته میشد با صراحت شروع به صحبت کرد و گفت زنها هم مثل مردها حق دارن که در رابطه جنسی لذت ببرن. اولین کلینیک شبانه روزی پیشگیری از بارداری رو در سال 1921 در لندن افتتاح کرد. این اتفاقات درست زمانی می افتاد که سالها بود درهای دانشگاههای انگلیس به روی زنها باز شده بود و هر روز به تعداد زنهایی که به دانشگاه میرفتن اضافه میشد. در همین دوره زنها در امریکا درباره قانونی کردن سقط جنین صحبت میکردن و کمپینهاشون رو شروع کردند.

صد سال بعد ار اون تاریخ وارد یک کشور اسیایی در خاورمیانه میشیم.در اوایل قرن 21 زنهای این کشور نه از حقوق مدنی و اجتماعی عادلانه  برخوردارن و نه  از حقوق جنسی چیزی شنیدن و حدود 80 درصد از زنهای این کشور در طول زندگی زناییشون هیچوقت لذت جنسی رو تجربه نکردن. کشوری که حدود 60 درصد از دانشجوهای دانشگاهیش رو دخترها، با تمام محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی که به اسم دین و سنت و عرف بهشون تحمیل شده، تشکیل میدن. در چنین شرایطی "منتخبین مردم" در مجلس به فکر چاره افتادند که این دخترها رو تشویق کنن و دستاوردهاشون رو که البته بیشتر اوقات به اسم خودشون تموم میکنن رو قدر بدونن و وضع زنها رو بهبود ببخشن. مطمئنا فسفر زیادی سوزونده شد تا به این نتیجه برسن که برای زنها چه بهتر که کمتر به دانشگاه برن تا اینطوری " کانون خونواده"  که با طرح وزیر ارشاد برای کاهش ساعات کاری زنها قراره بود "گرمتر" بشه، گرم و نرمتر بمونه. حالا اینکه نرخ مشارکت اجتماعی این بخش عظیم فارغ التحصیل فقط حدود 12 درصد در بازار کاره هیچ زنگی رو که باعث بشه به فکر ایجاد شغل برای این تعداد قابل توجه باشن، به صدا در نمیاره. در ادامه ی تلاشها،"حامیان ملت" کاری میکنن که برای زنهایی که مهریه تنها اهرم فشاریه  که میتونن ازش برای گرفتن طلاق در دادگاه استفاده کنن، به راحتی و با یک بخشنامه جلوش گرفته بشه و آب از آب تکون نخوره و زنان هر روز شاهد باشن که هر دم از این باغ بری میرسد. زنان وفعالان جنبش زنان هر روز باید شاهد یک واقعه تازه، طرح تازه و لایحه تازه ای باشن که همین چند ماده قانونی رو که میشه ازش به نفع زنها استفاده کرد نشونه گرفته. در چنین حالتی باید چه کار کرد. فعالان جنبش زنان ایران دارن هر روز بیشتر از دیروز تلاش میکنن. ولی یک تصمیم سیاسی نادرست میتونه همه رشته ها رو پنبه کنه. خیلی دوست دارم بدونم تو کله این همه ادمی که تو اون مجلس نشستن چی داره میگذره. نماینده های زن مجلس دارن چه ... میکنن؟

مرتبط:

خانواده های ایرانی نابرابرتر میشوند - ساز مخالف

۱۳۸۵ بهمن ۱۲, پنجشنبه

حجاب

داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگه تو ایران قانون حجاب اجباری برداشته بشه و به زنها این اختیار داده بشه که نوع پوششون رو -بدون محدودیت- خودشون انتخاب کنن. چند درصد از زنهای ایرانی بلافاصله به اون جواب مثبت میدن و برش میدارن. دخترهایی که هر روز مانتوهاشون تنگتر و شلواراشون کوتاهتر و روسریهاشون کوچیکتر میشه و بعضی ها این کارشون رو یه جور نافرمانی مدنی تعبیر میکنن.آیا بدون هیچ درنگی حجاباشون رو برمیدارن؟ دخترهایی که هیچوقت تجربه بدون حجاب بودن در فضای عمومی رو تجربه نداشتن و انتخابشون برای لباس پوشیدن در کوچه و خیابون محدود به مانتو و روسری بوده چطور به این موضوع عکس العمل نشون میدن؟ آیا نسل گذشته یعنی  مادرهای ما با اینکه متعلق به نسل قبل از ما هستند و تا حدودی سنتی تر به دلیل اینکه مدتی رو تو دوره ی شاه گذروندن خیلی راحتتر با موضوع کنار نمیان؟ مردها چکار میکنن؟ دیدن دخترها بدون روسری هم برای پسرهای ایرانی- که شاید تو این سالها استانه تحریک جنسیشون پایین هم اومده باشه - و نوع برخوردشون با زنهای بی حجاب هم به نظر راحت نمیاد.

من فکر میکنم دخترها و پسرها جوون که بعد از انقلاب به دنیا اومدن فارغ از دیدن صحنه ها و عکسهای زنهای بی حجاب در اینترنت و تلویزیون بسیار راحت با بی حجابی برخورد نمیکنن. صحبت بر سر اکثریت جامعه است. من فکر میکنم روسری سر کردن خیلی خیلی ساده تر ازبرداشتن روسریه. فضای جامعه ایران رو هم بعد از این 30 سال نمیشه با فضای اروپا و امریکا مقایسه کرد و این استدلال رو داشت که زنهایی که از ایران خارج میشه راحت روسریشون رو درمیارن و با این قضیه مشکل ندارن. من فکر میکنم بی حجابی تو ایران به همین اسونیها هم نیست. اصلا تصور چنین روزی تو ایران به راحتی امکانپذیره؟ ازلحاظ فرهنگی نه حکومتی.