۱۳۸۶ فروردین ۹, پنجشنبه

زن ملوان و کلیشه های جنسیتی

ملوان انگلیسی. جزیی از ارتش. یکی از مردانه ترین و سختگیرترین و به نظر من بی رحمترین نهادی که توی هر حکومت و جامعه ای وجود داره. زنی که جز ارتشه. زنی که یاد گرفته مثل یک مرد در میدون جنگ شلیک کنه. شاید هم یاد گرفته هیچوقت دلش برای قربانیش نسوزه. در یکی از مردانه ترین نهادها که تو رو برای جنگ اموزش میدن جز این انتظاری نیست. حالا این زن با یک سری از ملوانهای مرد دستگیر میشه. اولین چیزی که اتفاق میفته اینکه که یادمون نره که این به هر حال یک زنه. مهمتر از اون یک مادره. چه چیزی میتونه رقت انگیز تر از این باشه. برای اینکه دیگران رو تحت تاثیر قرار بدی بهتره بگی که اون یک مادره. این تصویری که تلویزیونهای غربی چند روز دارن روش مانور میدن با پخش تصاویر این زن ملوان انگلیسی که با اون روسری سیاهش فقط یاداور یک زنه مظلومه که اولین کسی که به اشتباهش اعتراف میکنه. به نظرم کلیشه های جنسیتی با همه قوتشون توی این تصاویر انتخاب شده از این زن به طرز اشکاری خودنمایی میکنن. لرزش اون صدا هم چیزی جز اسیب پذیر بودن و شکننده بودن یک زن نیست. سوال اینه پس تو ارتش چه کار میکنه؟ ایا مردای همکارش مثل این نیستن؟ اونها صداشون نمیلرزه؟پدر نیستن احتمالا؟

۱۳۸۶ فروردین ۷, سه‌شنبه

...

با اینکه خیلی نوشته های طولانی رو تعقیب نمی کنم ولی این سه قسمتی که مجید از یه روز که به دعوت دوست مسیحیش رفته کلیسا رو بدون خستگی خوندم. خیلی جزییات رو خوب و بدون اینکه زیادی کشش بده گفته. قسمت یک، دو و سه رو نوشته. هنوزم ادامه داره.

پی نوشت:

قسمت آخر خیلی باحال بود. این سخنرانیهای مذهبی کانالهای امریکایی معلومه از کجا نشات میگیره. به نظرم ادمهای مذهبی همه جای دنیا خیلی شبیه همن.

۱۳۸۶ فروردین ۵, یکشنبه

ترس

همیشه از اشتباه کردن، فراموش شدن و تنها موندن میترسم. ولی مثل اینکه هر چی بیشتر بترسی بیشتر دلت میشکنه.

۱۳۸۶ فروردین ۳, جمعه

تغییر مردانگی در ایران

یه پدیده ای داره توی تهران اتفاق میفته که بر خلاف انتظارم حداقل تو لندن خیلی بهش بر نخوردم. اونم " زنانه تر" شدن ظاهر پسرهای ایرونی. منظورم از زنانه ظاهری که ما عادت داریم بیشتر زنها رو تو اون قالب ببینیم. مثل ابروهای باریک شده، ارایش ها غلیظ صورت و پوشیدن لباسهای تنگ که تو ایران به بدن نما معروفن. اینکه توی تهران هر روز تعداد بیشتری پسرهایی رو که ابروهاشون رو اگه خیلی باریک نکردن ولی تمیز کردن و یا یه سایه ملایم پشت چششون کشیدن پدیده ای که این روزها- حداقل تا 6 ماه پیش که من تو تهران بودم-  خیلی ها باهاش برخورد کردن. من خودم بارها تو خیابون پسرهایی که ابروهاشون باریک تر از من بوده و سایه های خوش رنگی پشت چشاشون کشیده بودم بارها دیدم. میتونم بگم خیلی هاشون توی تقسیم بندی که توی ایران از گی میشه نمیگنجن. چون من از نزدیک پسرهایی رو دیدم که از نظر س . ک.سوالیته کاملا هترو بودن ولی ابروهاشون بر میداشتن و بلوزهای تنگ چسبون و همینطور شلوارهای کوتاه می پوشیدن. اونقدر که تو تهران من شاهد ارایشهای مختلف مو بین پسرها بودم اینجا ندیدم. نمیدونم ایا میتونه به این ربط داشته باشه که دخترهای ایرونی این روزها پسرهایی با ظاهر دخترونه رو بیشتر میپسندن؟ بر عکس اینجا که گویا هرچی بدن عضلانی تر و مردونه تر داشته باشی از نظر دخترها س.ک. سی تری. ایا این ربط داره به اینکه تو ایران دخترها دیگه از پسرهایی که خیلی میخوان مردونه به نظر بیان و شاید اونها رو یاد بازیگرهای فیلم فارسی های قدیم و یا به عبارت امروزی جواد و خز میندازه دیگه خوششون نمیاد. یا اینکه خود پسرها فکر میکنن به چهره "زنانه" نزدیکتر شدن بهتر و جذابتره. یعنی تقاضاست که باعث تغییر شده و یا عرضه است که تقاضای جدیدی به وجود اورده. به نظرم این نشون میده معنای مردانگی و مردانه بودن توی ایران بر خلاف تمام مخالفتهای فرهنگی داره بوجود میاد. به نظرم موضوع مهمی برای فکر کردن که اینکه فقط دخترامون عوض نمیشن بلکه توی یک جامعه کاملا پدرسالار تغییراتی رو میبینی که توی غرب شاید به اون اندازه شاهدش نیستی. موضوع خیلی جالبی برای تحقیق البته یه خرده تابو تو ایران.

مرتبط:

امان از این پسرهای مکش مرگ ما ...

عصر مردان، عصر شیران (سماور) یاد باد

۱۳۸۶ فروردین ۱, چهارشنبه

سال نوی تکنولوژیک..

سال تحویل ما کلی تکنولوژیک بود. هر کدوممون از یک ور با وب کم ها ان لاین شدیم و سعی کردیم با ویس چت حس کینم هممون سال نو کنار همیم.

امیدوارم سال جدید هر کی به دلدارش برسه ازجمله خودم. و کاشکی سال جدید به دور از استرسها و نگرانیها باشه و از همه مهمتر همه جا در صلح به سر ببره.

نوروزتون مبارک.

۱۳۸۵ اسفند ۲۸, دوشنبه

انتظار به پایان رسید...

الان به وقت ایران حدود ساعت 1 . مثل اینکه هنوز در حال ارزیابی وثیقه هان. چرا همه چیز اینقدر کند اونجا؟ پس چرا زودتر ازادشون نمیکنن؟ این انتظارها چقدر کشنده ان. مخصوصا وقتی دستت از همه جا کوتاه باشه.

ساعت 2:

با پرستو تماس گرفتم گفت هنوز جلو دادگاهن. کارهای اداری داره انجام میشه. اگه تا قبل از ساعت 4 همه این کارهای مالی و بانکی تموم شه. اونوقت دستور قاضی و یا یکی از معاوناش برای آزادیشون لازمه. میگه بچه ها هم به هم روحیه میدن. به نظرم این خیلی مهمه.

 ساعت 3:

پرستو: شادی آراد شد. یو هوووووووووو

ساعت 4:

آسیه: هر دو تاشون آزاد شدند.

راستکی دیگه بوی عید اینجا هم میاد.

نسرین عکسهای شادی و محبوبه رو گذاشته. چقدر دلم میخواست اونجا بودم. میدونم کلی خوب بود و خوش میگذشت مثل همیشه.

۱۳۸۵ اسفند ۲۴, پنجشنبه

خوب وبد

عصر روز پنجشنبه، 24 اسفند ماه 1385، دفتر موسسه حقوقي راهي و مرکز کارورزي سازمانهاي غيردولتي جامعه مدني از طرف مامورين دادگاه انقلاب مورد بازرسي قرار گرفته و سپس پلمب شد.

اصل خبر در میدان زنان

من سردم است

shadis_mab_fa.jpg

 ...

در کوچه ها باد میامد 

این ابتدای ویرانیست آن روز هم که د ست های تو ویران شد 

باد میآمد 

ستاره های عزیز 

ستاره های مقوایی عزیز 

وقتی در آسمان ، دروغ وزیدن میگیرد 

دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته پناه 

آورد ؟ 

ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم میرسیم و آنگاه 

خورشید بر تباهی اجاد ما قضاوت خواهد کرد . 

 من سردم است 

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد 

ای یار ای یگانه ترین یار " آن شراب مگر چند ساله بود ؟ " 

نگاه کن که در اینجا 

زمان چه وزنی دارد 

و ماهیان چگونه گوشت های مرا میجوند 

چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟ 


 ...


فروغ فرخزاد

۱۳۸۵ اسفند ۲۳, چهارشنبه

چه خوب که اینجا از عید خبری نیست

shadis_mab_fa.jpg

چه خوب که اینجا خبری از چهارشنبه سوری و بوی عید نیست وگرنه دیدن آدمهایی که هر روز خرید میرن و سبزه عید میکارن وقتی میدیدی دریا و مریم و مهیا چشم انتظار مادراشونن خیلی سخت میشد. چه خوب که کسی اینجا در تکاپوی عید نیست.

 این سی و سه زن به طبل شما نمی رقصند  از سبیل طلا

۱۳۸۵ اسفند ۲۱, دوشنبه

shadis_mab_fa.jpg                                  

                                   

          لطفا این لوگو رو توی وب سایتها و وبلاگاتون بذاری.میتونید آدرسش رو از وبلاگ صنم بردارید.

آخرین خبرها:

قراربازداشت یک ماهه شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده با تفهیم پنج اتهام صادر شده است  کنشگران

۱۳۸۵ اسفند ۲۰, یکشنبه

بیاید امیدوار باشیم

                             shadi_mahboubeh.jpg


یک هفته گذشت. پر از اضطراب و دل نگرانی. همه این مدت چشما به مونیتورهای کامپیوتر ها  دوخته بود. خبر آزادی گروه گروه بچه ها رو خوندیم و امیدوار شدیم که همه به زودی توی خونه هاشون و کنار خونواده هاشونن. اما مثل اینکه اشتباه کردیم. شادی و محبوبه هنوز خونه نیستند. هنوز نمیتونیم لبخند بزنیم و شاد باشیم.


هنوز هر روز صبح صفحه خبرها رو با حبس کردن نفسم تو سینه باز میکنم. ولی میخوام امیدوار باشم. میخوام اونقدر امیدوار باشم که اتفاق بیفته. بیاید همه امیدوار باشیم. بهم نگید ابلهانه است. فقط همین مونده.


آخرین خبر:


۱۳۸۵ اسفند ۱۸, جمعه

نسخه نپیچید لطفا

درست یا غلط، من همیشه به مردهای ایرانی که خیلی ادعای روشنفکری میکنن بدگمان بودم. بی دلیل هم نبوده نمونه های زیادیش رو اطرافم دیدم که موقع حرف زدن ادعاشون گوش فلک رو کر میکنه و موقع عمل مخصوصا در ارتباط با زنها خیلی بهتر از یک آدم سنتی عمل نمیکنن و همیشه سعی میکنن نقش هدایتگر وقیم رو واسه زنها بازی کنن و اینقدر زیادی اعتماد به نفس دارن که فکر میکنن خیلی کارشون درسته و غیر از این نیست. یه نمونه از این آدمها اخیرا در مطلبی سعی کرده جنبش زنان رو ارشاد کنه و به راه راست هدایت کنه و بهشون یاد بده که چه روشی برای رسیده به خواسته هاشون درسته یا نه. جدا از اینکه هر کس میتونی نظری داشته باشه ولی اینکه افراد بخوان نسخه بپیچن و خط مشی برای گروه و جنبشی که دست اندرکارانش افرادی هستند که سالها تجربه دارن، کار کردن، مطالعه کردن و یک شبه برای اقداماتشون تصمیم نگرفتن به نظرم نشون دهنده عدم سواد و آگاهی همچین آدمی از این جنبش داره.و همچنین نشون دهنده این هست که برخی از آقایون روشنفکر هنوز فکر میکنن میتونن برای زنان ایرانی راهکار ارائه بدن. همین شخص مدتی پیش با مطالبی که درباره برخی از افراد جنبش زنان نوشت نشون داد که درکش و دانسته هاش از این افراد چقدر کمه و تحلیل های! اشتباهی داره. سفر کردن به اسراییل در شرایطی که از دشمنهای ایرانه میتونه به دموکراسی توی ایران کمک کنه و حرکت درستیه ولی اعتراض ارام گروهی از زنها آب به آسیاب دشمن ریختنه؟ من فکر کنم کمی کلاه خودتون رو قاضی کنید بعد اظهار نظر. من باز هم معتقدم جنبش زنان ایران احتیاجی نداره دیگران براش مسیرش و اهداف و روشش رو انتخاب کنن. همونطور که تا الان نداشته.

مرتبط:

سوالهائی از منتقدین جنبش زنان - ساز مخالف

۱۳۸۵ اسفند ۱۷, پنجشنبه

۱۳۸۵ اسفند ۱۶, چهارشنبه

نه،بگو نه

درست یکسال پیش بود. هممون جمع بودیم و آماده که برنامه 8 مارس رو برگزارکنیم. شادی و محبوبه مثل همیشه سازماندهنده بودند و بقیه هم هر کدوم گوشه ای ازکار رو گرفته بودن. کلی برنامه داشتیم. نمایش، اجرای موسیقی، میزگرد، تریبون آزاد و ... موقع ناهار هم توی حیاط خوشگل محل برگزاری که الان یادم نیست اسمش چی بود جمع شده بودیم و در حالیکه بعضی ها به بحث مشغول بودن بعضی دیگه هم سرود جنبش زنان رو میخوندن. موقعی که ترانه بگو نه اجرا میشد هیچکدوممون نمیتونستیم ساکت بشینیم و باهاش هم صدا نشیم. همه روی پله های بین دو ردیفهای صندلیها نشسته بودیم و بلند می گفتیم نه، بگو نه.همه بودیم. شادی، محبوبه، آسیه و نسرین هم بودند. امسال هم دوست داشتم هممون با هم بخونیم.


آخرین خبر:


همه به جز محبوبه، شادی و ژیلا آزاد شدند  میدان زنان


روز چهارم - کاشکی بود

خبر های امروز چندان خوش نیستند. هنوز خبری از آزادی 5 نفر دیگه نیست در حالیکه 3 نفر رو به بند عمومی منتقل کرده اند. دیشب به نیما میگفتم فردا به تو هم زنگ میزنن میگن وثیقه بیار نسرین رو ببری خونه نمیدونستم نسرین زنگ میزنه و خبرهای بد میده. بهش به شوخی گفتم زن فمینیست گرفتن این دردسرا رو هم داره گفت من عاشق زن فمینیستمم هستم. گفتم پس الان میدونم چرا نسرین همیشه شارژه. میتونم بفهمم نیما چه ساعتهای سختی رو الان میگذرونه. کاشکی مطمئن بودم که اون بالا نشسته کسی که میتونم ازش بخوام کاری کنه و اون میکرد. کاشکی مطمئن بودم.

آخرین خبر:

گیسو خبر داده که شادی زنگ زده از زندان که قراره 6 نفر دیگه آزاد شن هنوز

7 نفر دیگه آزاد شدند ولی آسیه نه ( چی میشه بهشون گفت. کلمه ها کم میان)

 بند عمومی - سایت میدان

مرتبط

نیما میگه با تجمع موافق نیست

۱۳۸۵ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

روز سوم

امروز 3 روزه. به همین راحتی روزها میگذرن و ما هر روز صبح به امید خبری خوش کامپیوترهامون رو روشن میکنیم. امروز صبح با خودم میگفتم نکنه هنوز خبری نشده باشه، نه ممکن نیست. ولی ممکن بود.چند روز دیگر دوام می اوریم در این بی خبری.نمیدانم. چه میکشن حسین و جواد و نیما. فقط کاشکی زودتر تمام شود.

آخرین خبر:

5 نفر دیگه از بازداشت شده ها فردا آزاد میشن - زنستان

مصاحبه رادیو زمانه با پرستو

دربند کردن رنگین کمان سارا لقایی که همراه 7 نفر دیگه امروز آزاد شد

هشت نفر از بازداشت شدگان آزاد شدند زنستان

مرتبط:

اخرین خبر و شنیدن صدای نازنین هایمان نیما

۱۳۸۵ اسفند ۱۴, دوشنبه

من اینجا چه غلطی میکنم؟

هر پنج دقیقه یه بار زنستان رو رفرش میکنم. ایمیلامو یکی یکی چک میکنم. که شاید هر آن نوشته شده باشه که فعالان جنبش زنان همگی به خونه هاشون برگشتن. هنوز ننوشتن.  از این سر دنیا تنها میتونی یاد آخرین چت ها با پرستو بیفتی قبل از اینکه بخواد بره تجمع و حالت بد و بدتر شه. همین دو روز پیش بود که محبوبه واسم ای میل زد و توش 8 مارس رو جلو جلو بهم تبریک گفت. آخه من میتونم چه کار کنم جز انجام چند تا ترجمه و فرستادن ایمیل به این ور و اون ور. شاید اگه اونجا بودم منم الان کنارشون بودم و حداقل دلم خوش بود که ازشون خبر دارم. من چه غلطی میکنم این سر دنیا؟

آخرین خبر:

7 نفر از بچه ها فردا آزاد می شوند  هنوز

نیما :... با خانواده بعضی از بچه ها تماس گرفته اند که فردا ساعت ۸ صبح آنها را با قرار کفالت آزاد می کنند و خواسته اند که والدینشان همان موقع دادگاه باشند

مسئولان زندان اعلام كردند: اوين مسئول بند 209 نيست سایت میدان

مرتبط با دستگیری جمعی از فعالان زنان در13 اسفند 85:

جنبش زنان از بند 209 عبور خواهد کرد: پرتره ای از پروین اردلان به قلم مهرانگیز کار

۱۳۸۵ اسفند ۱۳, یکشنبه

همه دوستان من

دستگیری تعداد زیادی از فعالان جنبش زنان


evin-per1.jpg

خبر ها رو هر جا میتونید منتشر کنید.

با دیدن عکسهای بچه ها به سختی میتونم  جلوی اشکهام  رو بگیرم.


آخرین خبرها:


بازداشت شده گان به بند دویست و نه زندان اوین منتقل شدند


خانواده ها و عده ای از فعالان جنبش زنان وارد اداره مفاسد اجتماعی وزرا شدند


مرتبط:


امشاسپندان


ایران امروز


خبر بی بی سی از بی بی سی فارسی هم که طبق معمول هنوز خبری نیست در این زمینه


رادیو زمانه


'بازداشت' تعدادی از فعالان جنبش زنان در ایران


ترجمه زیر از آزاده پورزند








fifty of the women’s rights movement activists were arrested in front of the Revolutionary Court in Tehran


The security police forces attacked a peaceful gathering of women’s rights activists that had taken place at ۸:۳۰ am in front of the Revolutionary Court in Tehran in objection to the recent governmental oppressions and the summoning of some of these activists. The police forces who used violence to scatter the crowd, arrested at least ۲۱ of the protesters.

According to the report published by Zanestan and Advar News, the list of the arrested is as follows:


Asieh Amini, Jila Bani Yaghoub, Mahboubeb Abbasgholizadeh, Mahboubeh Hosseinzadeh, Sara Loghmani, Zara Amjadian, Mariam Hossein Khah, Jelveh Javaheri, Niloofar Golkar, Parastoo Dokoohaki, Zeinab Peyghambarzadeh, Maryam Mirza, Saghar Laghayee, Khadijeh Moghaddam, Saghie Laghayee, Nahid Keshavarz, Mahnaz Mohammadi, Nasrin Afzali, Tal’at Taghinia, Fakhri Shadfar, Maryam Shadfar, Elnaz Ansari, Fatemeh Govarayee, Azadeh Forghani, Sommayeh Farid, Minoo Mortezayee, Sara Imanian.


Nooshin Amhadi Khorasani, Parvin Ardalan, Shahla Entesari and Susan Tahmasebi—five prominent members of the women’s rights movement—who had to attend their court hearing left the court session in support of their fellow activists. They, too, got arrested upon their departure from the court.


The police officers hit Nahid Jafari’s head to the police van and as a result of such violent actions, her teeth broke and the officers are currently refusing to take her to the emergency room

۱۳۸۵ اسفند ۱۲, شنبه

ما چشم به آينده دوخته ايم

بيانيه جمعي از فعالان جنبش زنان دربارهي فشارهاي غيرقانوني به فعالان جنبش زنان در آستانهي 8 مارس روز جهاني زن
 
ما چشم به آينده دوخته ايم
 
روز جهاني زن در حالي فرا مي رسد که کشور ما در شرايطي بس بحراني قرار دارد. سياستهاي  داخلي مبتني بر سرکوب و ارعاب و ناکارآيي سیاست خارجي  و پافشاري بر توليد انرژي هسته اي در حالي که اعتماد و اطمينان جهاني را از دست داده ايم، به عنوان مسأله اي تنش زا و تداوم سياست هاي جنگ طلبانه آمريکا و متحدانش در سراسر جهان به بهانه صدور دموکراسي و حقوق بشر از راه تحريم و حمله نظامي ما را در چالشي مداوم و روزافزون قرار داده است. از يکسو در فقدان يک ساختار دموکراتيک شاهد اجراي تصميماتي براي سرنوشتمان هستيم که بدون حضور ما يا نمايندگان واقعي ما اتخاذ مي شود و از سوي ديگر، فشار جامعه جهاني را بر گرده خود احساس کنيم که حلقه محاصره خود را با تهديد و تحريم و کابوس جنگ هر روز تنگ تر مي کند. ما، جمعي از فعالان جنبش زنان، در آستانه روز جهاني زن ( 8 مارس/ 17 اسفند 1385)، و با تبريک اين روز به همه زنان ايراني، اعتراض خود را به کليه سياست هاي پدر سالارانه خواه به نام  تفسير ناصواب از اسلام، یا به نام حقوق بشر و دموکراسي را اعلام مي کنيم و اعتقاد داريم آنچه جامعه جهاني بايد بر آن پافشاري کند، بحث دموکراسي و حقوق بشر است و نه انرژي هسته ايي، آن هم از طريق گفتگوي ديپلماتيک و صلح آميز و نه جنگ و ويراني .
 
مروري بر وقايع مربوط به زنان در يک سال گذشته نشان مي دهد که علاوه بر تداوم تبعيض عليه زنان، از يکسو سياستهاي دولتي مبتني بر خانه راندن زنان شدت گرفته و از سوي ديگر فشار حاکميت بر فعالان جنبش مستقل زنان از فیلترینگ گسترده سایتهای زنان گرفته تا تهدید، ممنوع الخروج کردن، احضار، بازجویی و بازداشت آنان به طور چشمگيري افزايش يافته است.
عليرغم همه فشارها و مخالفتها، جنبش زنان ايران هم اينک در يکي از پويا ترين و فعال ترين دوران هاي خود در طول تاريخ معاصربه سر مي برد و مجدانه طرح خواسته هاي زنان را در قالبهايي به مراتب سازماندهي شده تر از گذشته پي مي گيرد. فعالان جنبش ضمن تأکيد بر اصلي ترين خواسته هاي خود يعني رفع تبعيض حقوقي و عملي و برقراري عدالت جنسيتي، به عنوان يکي از پيشروترين نيروهاي اجتماعي نسبت به مسائل عام نيز واکنش نشان داده اند. گروههاي مختلف جنبش زنان در عين حفظ همبستگي، مطالبات گوناگون شامل رفع جداسازي جنيستي ، محوسنگسار ، اعتراض به قوانين تبعيض آميز، نگارش منشور زنان ايراني، تلاش براي شكستن سد حضور در ورزشگاهها، فعاليت در جهت صلح و… را در قالب کمپين ها و کار گروه هاي مختلف پي گرفته اند.
 
 همبستگی همواره یکی از آرمانهای جنبش زنان در ایران بوده است. ما فعالان جنبش زنان محاکمه تعدادی از فعالان این جنبش را در آستانه 8 مارس، روز جهانی زن، نشانه تداوم سیاست های سرکوب گرانه علیه مطالبات بر حق زنان ایران می دانیم و ضمن محکوم کردن این سیاست ها و اقدامات، نسبت به تبعات منفی امنیتی نمودن فضای مسالمت آمیز فعالیت های مدنی جنبش زنان هشدار می دهیم و با تأکيد دوباره بر خواسته هاي دموکراتيک و  خود جوش ملت ايران، به ويژه جنبش زنان، براي ابراز همبستگي با پنج نفر از فعالان جنبش زنان كه به اتهام دعوت به تجمع مسالمتآميز 22 خرداد در ميدان هفت تير، درست چند روز مانده به روز جهاني زن براي شرکت در جلسه دادرسي به دادگاه انقلاب فراخوانده شده اند (شهلا انتصاري، فريبا داوودي مهاجر، پروين اردلان، نوشين احمدي خراساني و سوسن طهماسبي) و نيز همه فعالاني که در يک سال گذشته مورد آزار، تحقير و توهين قرار گرفته، کتک خورده اند، احضار و بازجويي شده اند (از جمله ژيلا بنييعقوب، دلارام علي، عاليه اقدامدوست، آزاده فرقاني، بهاره هدايت، نسيم سلطانبيگي، مريم ضياء، لیلا موسی زاده ، فاطمه حاج حسینی، معصومه ضیاء، فریده فرهی و... كه به دلیل شركت در تجمع 22 خرداد دستگير و محاكمه شده يا در انتظار محاكمه هستند)  و فعالان زني كه دستگير شده و در انتظار پروندهسازي هستند (از جمله طلعت تقي نيا، منصوره شجاعي و فرناز سيفي كه به خاطر قصد به شركت در يك كارگاه آموزشي در هند در فرودگاه بازداشت شدهاند)، روز يکشنبه، 13 اسفند ساعت 8 و نيم صبح در مقابل دادگاه انقلاب (واقع در خيابان شریعتی، ابتدای خیابان معلم) حضور می یابیم و اعتراض خود را نسبت به هر گونه برخورد امنيتي و قضايي با فعاليت هاي مدني و مبارزات مسالمت آميز زنان براي احقاق حقوق خويش ابراز می داریم.
ما چشم به آينده دوخته ايم.
امضا کنندگان:
زهره ارزني، نسرين افضلي، زارا امجديان، آسيه اميني، شهلا انتصاري، ژيلا بني يعقوب، طلعت تقي نيا، جادي، جلوه جواهري، ناهيد جعفري، اشرف چيتگر زاده، مريم حسين خواه، فريبا داودي مهاجر، پرستو دوکوهکي، احترام شادفر، فخري شادفر، شادي صدر، محبوبه عباسقلي زاده، فاطمه فرهنگخواه، آزاده فرقاني، ليلي فرهادپور، گيسو فغفوري، پريسا کاکايي، ناهيد کشاورز، فاطمه گوارايي، ساقي لقايي، سارا لقماني، مهناز محمدي، هما مداح، سحر مرانلو، مينو مرتاضي لنگرودي، سيمين مرعشي، کاوه مظفري، رضوان مقدم، فيروزه مهاجر، روزبه ميرچرخچيان، زهرا مينويي، شيوا نظرآهاري، مصصطفي نيلي