۱۳۸۵ اسفند ۲۰, یکشنبه

بیاید امیدوار باشیم

                             shadi_mahboubeh.jpg


یک هفته گذشت. پر از اضطراب و دل نگرانی. همه این مدت چشما به مونیتورهای کامپیوتر ها  دوخته بود. خبر آزادی گروه گروه بچه ها رو خوندیم و امیدوار شدیم که همه به زودی توی خونه هاشون و کنار خونواده هاشونن. اما مثل اینکه اشتباه کردیم. شادی و محبوبه هنوز خونه نیستند. هنوز نمیتونیم لبخند بزنیم و شاد باشیم.


هنوز هر روز صبح صفحه خبرها رو با حبس کردن نفسم تو سینه باز میکنم. ولی میخوام امیدوار باشم. میخوام اونقدر امیدوار باشم که اتفاق بیفته. بیاید همه امیدوار باشیم. بهم نگید ابلهانه است. فقط همین مونده.


آخرین خبر:


هیچ نظری موجود نیست: