چه بخواهیم چه نخواهیم وقتی در جامعهای بزرگ میشویم که یادمان میدهند که یک تار مویمان هم اگر از روسری بیرون باشد نشانه عریانی است و کل جامعه از خانواده گرفته تا مدرسه و دولت و قانون تمام سعیشان میشود جلوگیری از شیوع فرهنگ عریانی در جامعه. رابطه ما هم با این پدیده /مفهوم بسیار متفاوت خواهد بود در مقایسه با جامعهای که به میزان بسیار کمتری چنین دغدغهای را دارد.
در چنین جامعهای شاید حتی مقدار محدودی از عریانی بتواند توجه ما را به خودش جلب کند. ( سرها به سرعت برمیگردد به سمت ساق پایی که از شلوار به بیرون افتاده مثلا) اصلا شاخکهایمان بسیار حساستر میشود به ذرهای از لختی. یا لخت شدن جلوی دیگران از استخرش و کنار دریا بگیر تا همخوابه شدن برای بار اول با کسی مفهوم متفاوتی پیدا میکند. رابطه فرد با بدنش به شدت تحت تاثیر تعریف و یا برداشت فرهنگی از عریانی قرار میگیرد.
اصلا شاید برای همین است که خیلی از زنان و دختران فکر میکنند فداکاری قابل توجهی برای فرد مقابلشان ( در اکثر موارد مرد مورد نظرشان) انجام میدهند وقتی که تصمیم میگیرند لخت شوند و یا نهایتا با او بخوابند. اتفاقا فکر میکنم تابوی عریانی از تابوی خوابیدن با فرد بیشتر است. یعنی غالب آمدن بر تابوی عریانی است که دغدغه است.
همیشه تابو بودن وجهی از مقدس بودن را به همراه دارد. از آن جمله است تابوی عریانی. در جامعهای که لخت شدن به طور معمول تابو محسوب میشود جنبه قدسیتش را با عشق یا مذهب توضیح میدهند و توجیه میکنند. عریانی اگر با عشق باشد و قبلش هم متبرک شده باشد به آیینی به نام ازدواج و یا آیهای، به فاصله اندکی قدسیت میابد. مقدس و پاک میشود و زن در عین حال فکر میکند انجام این امر قدسی نشانگر اوج وفاداری و فداکاری به مرد است. گاهی حتی حس آن قربانی منتخب را دارد که در راه یک عمل قدسی از خود میگذرد و بدنش را در راه امر مقدس واگذار میکند.
حال اگر تصمیم گرفته شود به واسطه هزار و یک تغییر فرهنگی و اجتماعی و انتلکتوالی عریانی فراتر از دو گانگی تابو و تقدس برود. آنوقت فرد معمولا وارد یک پروسه فرسایشی میشود. اول باید عریانی را از معنی دوگانهاش تهی کند
(حداقل در سطح فردی). و عریانی به امری «نرمال» بدل شود. فارغ از هر تفسیر مذهبی و عرفی. به نظرم این کار سختی است . عریانی از معدود مفاهیمی است که در جامعهای مثل ما ( مثل بقیه جوامع با شدت و حدت کمتر یا بیشتر) در مقابل «نرمال شدن» به شدت مقاومت میکند. البته با «هنری» کردن مفهوم عریانی سعی میکنیم آن را از مفهوم «مبتذل روزمرهاش» خارج کنیم ولی منطق اروتیکش همچنان برجاست. بدن عریان به خصوص اگر از آن زن باشد همچنان نمیتواند فارغ از معنای اروتیکش معنی پیدا کند حتی در هنر والا.
(حداقل در سطح فردی). و عریانی به امری «نرمال» بدل شود. فارغ از هر تفسیر مذهبی و عرفی. به نظرم این کار سختی است . عریانی از معدود مفاهیمی است که در جامعهای مثل ما ( مثل بقیه جوامع با شدت و حدت کمتر یا بیشتر) در مقابل «نرمال شدن» به شدت مقاومت میکند. البته با «هنری» کردن مفهوم عریانی سعی میکنیم آن را از مفهوم «مبتذل روزمرهاش» خارج کنیم ولی منطق اروتیکش همچنان برجاست. بدن عریان به خصوص اگر از آن زن باشد همچنان نمیتواند فارغ از معنای اروتیکش معنی پیدا کند حتی در هنر والا.
اصل همراهی رابطه جنسی با عریانی جدا کردن عریانی را از هر نوع بار مذهبی، عرفی و یا فرهنگی سخت میکند .
به نظرم به همین دلیل است که همچنان واکنشمان به عکسهای عریان ، واکنشی است همراه با هیجان، شرم، شگفتی و شیفتگی. عریان بودن همچنان عمل خاصی است. همچنان جایگاه ویژهای دارد در اذهانمان. همچنان حرمت بدنمان به پوشیدگیش است و عریان شدنمان به سادگی «هتک حرمت» معنی پیدا میکند. برای همین شاید خیلیهامان سعی کنیم حتی در ظاهر عمومی و بیرونیمان که شده ، وقتی مجبور به توضیح دادن میشویم دلیلی «پاک» و «اخلاقی» بیاوریم برای توجیه کردن عریانیمان. یا آن را جدا کنیم از هر نوع مفهوم آلوده به جنس و جنسیت و عمل جنسی. همیشه آزادی فردی بهترین پاسخ است ولی گاهی خودمان در معنیش شک میکنیم و دنبال دلایل دیگری برای توجیهش میگردیم و یا به طور کل عطایش را به لقایش ببخشیم .