پیشنوشت: فاطمه صادقی قبل از این مصاحبه و بعد از این مصاحبه برای من یکی نیستند. برای اولی احترام وافر و علاقه زیاد قایلم ودومی بسیار ناامیده کننده بود و تصویر قبلی را تکه تکه کرد.
و اما درباره مصاحبه که قبل از متن بالا نوشته شد:
فاطمه صادقی که با اندیشه پویا مصاحبه میکند تا درباره پدرش-خلخالی حرف بزند. فاطمه صادقیای است که من دوست دارم.
خانم صادقی را من یکی دو بار بیشتر از نزدیک ندیدهام. بار آخر در هلند بود حدود ده سال پیش . بسیار گرم و خودمانی و مکالمهمان بسیار لذت بخش.
فاطمه صادقی که من در این ده سال از میانه مصاحبهها و سخنرانیها دیدهام از زنان مورد علاقه من در ایران امروز است. نمیترسد و مستقیم با قدرت صحبت میکند و سعی نمیکند زیر پرچم اصلاحطلبی هم سینه بزند و محبوب شود. مستقل است ، از حقوق زنان دفاع میکند، اندیشمند است و عالی تحلیل میکند شرایط سیاسی و اجتماعی را و از رادیکال نامیده شدن ابایی ندارد.
ولی فاطمه صادقی که با اندیشه پویا درباره پدرش صادق خلخالی مصاحبه میکند، فاطمه صادقی استاد دانشگاه و محقق سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه حال به خواست مصاحبهشونده و یا به خواست خودش کاملا تقلیل میابد به دختر خلخالی که اگر میگوید نمیخواهد «متولی امامزاده باشد» و مدافع پدرش باشد ولی ظاهرا دست خودش نیست به عنوان دختر مدافع پدر ظاهر میشود. او به عنوان دختر خلخالی و نه فاطمه صادقی استاد تاریخ میگوید علاقهای نداشته درباره عملکرد پدرش در وقایع کردستان بخواند با اینکه میداند «خیلی مهم است» . او از دست محمد قائد ناراحت میشود که پدرش را دزد خطاب میکند و میگوید: «بابای من دستور قتل هویدا را داده، کردستان رفته و همه اینها بوده ولی دزدی نکرده.» فاطمه صادقی دزدی جان و قتل آدمها توسط خلخالی را به اندازه دزدی مالی بد نمیداند. اصراری ندارد که پدرش قتل نکرده ( البته نمیداند دربارهاش چون نرفته است بخواند پدرش چه کرده) ولی تهمت دزدی مالی را تاب نمیآورد.
خلخالی مدافع خاتمی - محبوبترین رییسجمهور بعد از انقلاب- است. اشاره به مکالمه تلفنی خلخالی به فاطمه صادقی در سال ۷۶ و خواهش از فاطمه را که «به عنوان پدر از تو خواهش میکنم به خاتمی رای بدهی» را چطور میشود در میان این مصاحبه تعبیر کرد؟ من تعبیرش میکنم به نشاندادن تصویری از پدری که موضع سیاسیاش اتفاقا با مردم یکیست. مردمی است. حتی اصلاحطلب است. برخلاف تصویری که از او در بین عموم مردم وجود دارد طرفدار یک رییس جمهور اهل گفتمان و مداراست.
من فاطمه صادقی را باورمیکنم وقتی میگوید که «تصویر بیرونی از پدر من یک تصویر خیلی خشن است. من به عنوان دختر اصلا چنین تصویری را در خانه از پدرم ندارم…سختگیر بود اما من از پدرم کتک نخوردم. در خانواده اصلا تنبیه بدنی وجود نداشت… هیچ اهل مماشات نبود» فاطمه صادقی در نقش فرزند و دختر یک مرد فرو رفته و از او حرف میزند. بعد و شخصیت سیاسی خلخالی در این مصاحبه خالیست. خلخالی حاکم شرع دادگاههای مخوف انقلاب دهه تیره ۶۰ در این مصاحبه نیست چون فاطمه صادقی ندیده است، با اینکه شنیده است. همه ما میدانیم که برای روایت تاریخ نباید شاهد آن دوره تاریخی بود. فاطمه صادقی درباره دوران قاجار و رضا شاه تحقیق میکند و مینویسد ولی علاقهای به دانستن تاریخ اول انقلاب که به شدت با تصمیمات پدرش عجین بوده ندارد. و ندیده است ظاهرا توجیه خوبی است برای ندانستن و البته اصرار و علاقهای هم ندارد که ببیند پدرش چه کرده. رفتاری که از یک محقق عجیب است ولی از دختری که نمیخواهد چهره پدرش برایش مخدوش شود نه.
خانم صادقی را من یکی دو بار بیشتر از نزدیک ندیدهام. بار آخر در هلند بود حدود ده سال پیش . بسیار گرم و خودمانی و مکالمهمان بسیار لذت بخش.
فاطمه صادقی که من در این ده سال از میانه مصاحبهها و سخنرانیها دیدهام از زنان مورد علاقه من در ایران امروز است. نمیترسد و مستقیم با قدرت صحبت میکند و سعی نمیکند زیر پرچم اصلاحطلبی هم سینه بزند و محبوب شود. مستقل است ، از حقوق زنان دفاع میکند، اندیشمند است و عالی تحلیل میکند شرایط سیاسی و اجتماعی را و از رادیکال نامیده شدن ابایی ندارد.
ولی فاطمه صادقی که با اندیشه پویا درباره پدرش صادق خلخالی مصاحبه میکند، فاطمه صادقی استاد دانشگاه و محقق سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه حال به خواست مصاحبهشونده و یا به خواست خودش کاملا تقلیل میابد به دختر خلخالی که اگر میگوید نمیخواهد «متولی امامزاده باشد» و مدافع پدرش باشد ولی ظاهرا دست خودش نیست به عنوان دختر مدافع پدر ظاهر میشود. او به عنوان دختر خلخالی و نه فاطمه صادقی استاد تاریخ میگوید علاقهای نداشته درباره عملکرد پدرش در وقایع کردستان بخواند با اینکه میداند «خیلی مهم است» . او از دست محمد قائد ناراحت میشود که پدرش را دزد خطاب میکند و میگوید: «بابای من دستور قتل هویدا را داده، کردستان رفته و همه اینها بوده ولی دزدی نکرده.» فاطمه صادقی دزدی جان و قتل آدمها توسط خلخالی را به اندازه دزدی مالی بد نمیداند. اصراری ندارد که پدرش قتل نکرده ( البته نمیداند دربارهاش چون نرفته است بخواند پدرش چه کرده) ولی تهمت دزدی مالی را تاب نمیآورد.
خلخالی مدافع خاتمی - محبوبترین رییسجمهور بعد از انقلاب- است. اشاره به مکالمه تلفنی خلخالی به فاطمه صادقی در سال ۷۶ و خواهش از فاطمه را که «به عنوان پدر از تو خواهش میکنم به خاتمی رای بدهی» را چطور میشود در میان این مصاحبه تعبیر کرد؟ من تعبیرش میکنم به نشاندادن تصویری از پدری که موضع سیاسیاش اتفاقا با مردم یکیست. مردمی است. حتی اصلاحطلب است. برخلاف تصویری که از او در بین عموم مردم وجود دارد طرفدار یک رییس جمهور اهل گفتمان و مداراست.
من فاطمه صادقی را باورمیکنم وقتی میگوید که «تصویر بیرونی از پدر من یک تصویر خیلی خشن است. من به عنوان دختر اصلا چنین تصویری را در خانه از پدرم ندارم…سختگیر بود اما من از پدرم کتک نخوردم. در خانواده اصلا تنبیه بدنی وجود نداشت… هیچ اهل مماشات نبود» فاطمه صادقی در نقش فرزند و دختر یک مرد فرو رفته و از او حرف میزند. بعد و شخصیت سیاسی خلخالی در این مصاحبه خالیست. خلخالی حاکم شرع دادگاههای مخوف انقلاب دهه تیره ۶۰ در این مصاحبه نیست چون فاطمه صادقی ندیده است، با اینکه شنیده است. همه ما میدانیم که برای روایت تاریخ نباید شاهد آن دوره تاریخی بود. فاطمه صادقی درباره دوران قاجار و رضا شاه تحقیق میکند و مینویسد ولی علاقهای به دانستن تاریخ اول انقلاب که به شدت با تصمیمات پدرش عجین بوده ندارد. و ندیده است ظاهرا توجیه خوبی است برای ندانستن و البته اصرار و علاقهای هم ندارد که ببیند پدرش چه کرده. رفتاری که از یک محقق عجیب است ولی از دختری که نمیخواهد چهره پدرش برایش مخدوش شود نه.
و آنچه برای من تیر خلاص بود وقتی بود فاطمه صادقی درباره عملکردش پدرش در دهه شصت اینگونه میگوید: « فضای آن زمان،فضایی کاملا ایدئولوژیک بود. من اصلا نمیخواهم بگویم پدرم آدم مهربانی بود اصلا از این خبرها نبود، اما آن فضای ایدئولوژیک قاطعیت انقلابی میطلبید، و کسی که در جای خلخالی مینشست گویی باید به آن قاطعیت انقلابی پاسخ دهد. او خودش را انقلابی تعریف میکرد و معتقد بود که برای انقلاب باید یکسری بدنامیها را بپذیرد.»
توجیه ۴۰ ساله نظام جمهوری اسلامی از اعدامها دهه ۶۰ از زبان فاطمه صادقی دردناک بود. حداقل برای من بود. نگاه انتقادی فاطمه صادقی وقتی به پدرش رسید تمام شد. برای همین این مصاحبه، مصاحبه یک منتقد و محقق و اندیشمند نبود. مصاحبه با دختر یک پدر بود که اتفاقا بر خلاف ادعایش از عملکرد پدر دفاع میکند و نمیتواند نگاه انتقادیش به سیاست و جامعه را به عملکرد سیاسی-اجتماعی پدرش تعمیم دهد.
توجیه ۴۰ ساله نظام جمهوری اسلامی از اعدامها دهه ۶۰ از زبان فاطمه صادقی دردناک بود. حداقل برای من بود. نگاه انتقادی فاطمه صادقی وقتی به پدرش رسید تمام شد. برای همین این مصاحبه، مصاحبه یک منتقد و محقق و اندیشمند نبود. مصاحبه با دختر یک پدر بود که اتفاقا بر خلاف ادعایش از عملکرد پدر دفاع میکند و نمیتواند نگاه انتقادیش به سیاست و جامعه را به عملکرد سیاسی-اجتماعی پدرش تعمیم دهد.