گوگل ریدر که به رحمت خدا رفت انگار دل و دماغی هم نموند که این جا رو گردگیری کنم. آخه وقتی شوق خوندن توسط دیگران وجود نداشته باشه واسه چی بنویسیم. واسه خودم؟ من بعد از اینکه دبیرستان تموم شد و یکی دو سال بعد از دانشگاه در دوران لیسانس که دفتر خاطرات داشتم خیلی خیلی دیگه کم پیش اومد که واسه خودم بنویسم. الان بیشتر از ده سال که نوشته هام همه مخاطب داره. تو روزنامه، تو وبسایت، تو وبلاگ، حتی تو فیس بوک که مینویسم یا گاهی تویت میکنم به خاطر اینه که مخاطب داره. اینجوری حس میکنم با دنیا و آدماش در ارتباطم.
همه اینها رو گفتم که بگم وقتی که گوگل ریدر مرد و مخاطبها هم پخش و پلا شدن، حس نوشتن دیگه نبود. واسه کی مینوشتم؟ حالا هم دارم اینجا مینویسم چون فیس بوکم رو بستم و اگر یک جایی ننویسم که عمومی باشه احتمالا دق میکنم.
من مینویسم که دیگران بخونن. دیگرانی نباشن که بخونن و درباره نوشته من حرف بزنن و نظر بدن، کل نوشتن به نظرم بیمعنا و عبث میاد. پس زنده باد مخاطب.