۱۳۹۲ مرداد ۲۸, دوشنبه

فمنیسم به مثابه فحش...

مدتی پیش نوشته بودم  که در عجبم از اینکه «فمینیسم» در حالیکه هیچوقت مجال ابراز آنگونه که در کشورهای اروپایی و آمریکایی داشته، در ایران نداشته ولی به شدت مورد غضب جامعه ایرانی -حداقل- در فضای مجازی قرار گرفته است. که با توجه به اینکه هیچوقت عواقب چنین تفکری نه در سیاست و فرهنگ و نه در اجتماع حس شده و یا عمل شده‌ باشد، درک و فهم چنین واکنشی سخت است و گیج‌کننده. شاید بشود آن را واکنش شتابزده‌ای دید به تفکری که قرار است خیلی از مناسبات اجتماعی، فرهنگی را به زیر سوال ببرد و ترس از چنین تغییری موجب چنین واکنشهای همراه با تنفری شده است. شاید هم این ‌«واکنش طبیعی» جامعه‌ای است از هر آنچه به نظرش «رادیکال» می‌آید و سبب میشود هر تفکری را که ریشه‌های نابرابری و اجحاف را هدف میگیرد و یا بخواهد تغییر عمیقتری از جامعه بخواهد را به شدت مرعوب میکند و پس میزند. 

در هر حال... 
در کتاب جدیدی که شرل سندبرگ - از مدیران ارشد شرکت فیس بوک- منتشر کرده است،  او سعی میکند زنان را تشویق کند که از رشد کاری در محیط کار نترسند و اعتماد به نفس لازم را برای بالا رفتن از پله‌های پشرفت شغلی داشته باشند و در عین حال از شرایط نابرابری که زنان باید در محیطهای کار آمریکایی با آن دست و پنجه نرم کنند سخن میگوید. همچنین کلیشه‌های جنسیتی که در آن زنان را نامناسب برای انجام کارهای رده‌های مدیریتی و یا رشته‌های علوم و مهندسی به تصویر میکشد را نقد میکند.  ( البته سوالهایی زیادی را میشود در انتقاد از این کتاب مطرح کرد و از اولین و پایه‌ای‌ ترین آنکه از چه زنهایی و در چه طبقه اجتماعی صحبت میکنیم و با چه امکاناتی و روابط قدرتی که این زنها با آن دست و پنجه نرم میکنند.  که بحث من فعلا در این نوشته نیست). سند برگ در این کتاب نمیترسد از به کار گیری لغت فمنیسم و رویکرد فمنیستی در نامیدن خود و آنچه به آن اعتقاد دارد ولی میگوید همیشه این گونه نبوده است. 

سند برگ مینویسد:*

«وقتی وارد کالج شدم، به این اعتقاد داشتم که فمنیستهای دهه ۶۰ و ۷۰ سخت کار کرده بودند برای به دست آوردن برابری برای نسل ما. ولی با اینحال، اگر کسی من را فمنیست خطاب میکرد، من بلافاصله واکنش نشان میدادم و تصحیحش میکردم. ماریان کوپر- جامعه شناس میگوید این واکنش این روزها بسیار رایج است. در مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۱ با عنوان - اف ورد جدید*- چاپ کرد، ماریان مینویسد که همکارش مایکل الام ، استاد زبان انگلیسی چیز عجیبی در کلاس مقدمه‌ای بر مطالعات فمنیستی مشاهده کرد و آن اینکه بسیاری از دانشجویان آن کلاس به اندازه کافی مشتاق به مباحث برابری جنسیتی بودند که بخواهند در طول یک ترم  در کلاس مرتبط با آن شرکت کنند، ولی تعداد خیلی کمی از آنها « استفاده از کلمه فمنیسم برایشان راحت بود.»  و حتی تعداد کمتری «خودشان را فمنیست میدانستند.» . الام میگوید: «انگار با فمنیست نامیدن کسی، او را با لقبی ناشایست خطاب کرده‌ باشی.»  
بیشتر به یک شوخی می‌ماند، نه؟ شما تا حالا شنیده بودید که زنی کلاس مطالعات فمنیستی بردارد از و از اینکه کسی او را فمنیست خطاب کند عصبانی شود؟ البته وقتی من در کالج بود با خودم یک سری تناقضهایی داشتم. از یک طرف،  گروهی را شروع کرده بودم برای تشویق زنان که بیشتر درسهای مرتبط با اقتصاد و حکومت بردارند. و از سوی دیگر، به هر شکل و فرمی هر گونه فمنیست بودنم را رد و تکذیب میکردم. هیچکدام از همکلاسیهای من هم خودشان را فمنیست نمیدانستند. و این من را ناراحت میکند که ما بسیاری از عقب‌گردها علیه زنان را در اطرافمان نمیدیدیم. نگاه تمسخر بار و منفی به فمنیستهایی که «از مردان متنفرند، شوخی سرشان نمیشوند و سوتین‌هایشان را میسوزانند» قبول کرده بودیم. آنها کسانی نبودند که ما بخواهیم شبیهشان باشیم و دنبال کنیم. بخشی از آن به خاطر این بود که شاید آنوقت دیگر نمیتوانستیم با پسری قرار ملاقات بگذاریم. وحشتناک است میدانم. طنز غم انگیز قضیه اینجاست که فمنیسم را پس میزدیم که توجه و ستایش مردان را جلب کنیم.» 

*اف وردز (F-words): کلمات مستهجن و نامناسب در زبان انگلیسی که با حرف اف شروع میشوند. 
*این متن ترجمه من است و من از آنجایی که کار اصلیم ترجمه نیست خیلی وقتها برای معادل سازیهای فارسی برای لغات انگلیسی کم می‌آورم. به همین دلیل شاید این متن به آن روانی که باید باشد، نیست.