۱۳۹۲ تیر ۲۹, شنبه

خوشا دمی که از از این «پرفورمنس»‌ پرده بر فکنم

زمانیکه سهراب میگوید  «وقتی از پنجره میبینم حوری، دختر بالغ همسایه، پای کمیابترین نارون روی زمین فقه میخواند» نمیدانم چرا خودم را تصور میکنم در حال بالا پایین کردن وبسایتها و فیس بوک و ... و به جای فقه البته سیاست میخوانم. دنبال میکنم سلبریتیهای سیاسی هموطن را و دعوایشان بر سر سفر فلان کارگردان به فلان کشور «نه دوست نه همسایه». فکر میکنم به تمام «پرفورمنس‌»هایی که همه آدمهای درگیر هر روز و هر ساعت در این فضای مجازی به آن مشغولند در راستای حفظ چهره‌ای که هر نوع لغرش کلامی میتواند مخدوشش کند.

پرفورمنس چپ طرفدار مظلوم جهانی و یا روشنفکر طرفدار منفعت ملی ( و حتی خود فمنیست وطنی خارج نشینم) همه در هر ساعت و هر دقیقه با استتوسی، متنی، شر کردن ویدیویی، گزارشی، خبری سعی در حفظ و نگهداری هویتی داریم که در همه این سالها به واسطه این دنیای مجازی ( و کمی هم غیر مجازی) برای خودمان ساخته‌ایم. آنچنان این هویت شکننده است که هر عملی یا جمله‌ای میتواند ترکی بر آن وارد کند. و اگر مواظب نبود تکه تکه خواهد شد این هویت برساخته. 

اصلا مهم نیست که چقدر به آنچه میگوییم یا مینویسیم اعتقاد داریم، مهم آن است که لحظه‌ای از این پرفورمنس ( به تعبیر باتلر، که نمیدانم معادل فارسیش چیست) غافل نشویم که چهره‌ای که در انظار عموم ساخته‌ایم مخدوش میشود. باید بگویم که این پرفورمنس فقط محدود به این فعالان سیاسی نمیشود و عمومیت دارد در تک تک افراد. ولی آنهایی که کمی باهوشترند شاید سعی کنند نقشهای مختلفی را بپذیرند و حداقل کار را برای خودشان راحتتر کنند و یا نهراسند از اینکه به هویتی دیگری در بیایند. ( شجاعت میخواهد؟ شاید.)

خلاصه آنکه بودن در این محیط و در میان این جمع، کمک نمیکند به آن تکثر، مجبوری برای اینکه مقبول دوستان و آشنایان و فالوورها باشی تا مدت نامعلومی به بازی ادامه دهی. مگر اینکه به طور کلی بیرون کشی از این ورطه رخت خویش و تمام رد پاها را هم پاک کنی. آنوقت شاید خلاص شوی. البته شاید به قالب دیگری فرو رفته‌ای و در برابر جماعتی دیگر ولی حداقل بار آن نگاهها را دیگر با خودت حمل نمیکنی. در برابر غریبه‌ها راحتتر است این بازی.