احتمالا سختترین بخش تمرینهای آمادگی برای ماراتن ( مثل هر ورزش دیگری) وقفه نیانداختن در تمرینات است. اینکه روزهای معین و ساعتهای معینی خودت را مقید کنی که حتما باید بروی و چند مایل بدوی. شبهای زیادی شده است که از شدت خستگی مرتب در حال خمیازه کشیدن بودیم و چشمهایمان را به زور باز میکردیم ولی خودمان را از در خانه کشاندهایم بیرون برای انجام تمرین. برای شخص من همه اینها تجربه جدیدی است. اینرسی سکون در من بسیار قوی است و همیشه احتیاج به یک نیروی خارجی است برای به حرکت در آوردنم. این روزها این نیروی خارجی همین دوها است.
دو به دلیل یکنواختگیش کمی حوصله سربر میشود. ما شانسی که آوردهایم این است که منظره اطراف محیط دویدنمان چشمنواز است. مخصوصا شبها وقتی که تمام چراغهای منهتن روشن است، نگاه کردن به ساختمانهای آن طرف رودخانه فضا را خوشایندتر میکند. اگر چه زمانهایی در موقع دویدن است که آنقدر بر روی قدمهایت تمرکز داری که حواست کمی از اطرافت پرت میشود.
چند روز دیگر میشود حدود یک ماه که تمرینات رو شروع کردهایم. هنوز دو ماه دیگر مانده است. فعلا بیشترین میزانی که دویدهایم ۵ مایل (۸ کیلومتر) بوده است و تا آخر هفته تمرینات این میزان باید به ده مایل (۱۶ کیلومتر) برسد. مسابقه هاف ماراتن ۱۳.۱ مایل (۲۱ کیلومتر) است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر