۱۳۸۵ مهر ۱۰, دوشنبه

روز پنجشنبه کارت دانشجوییم رو گرفتم. کارت دانشجویی رو توی یه تالار بزرگ که به Picture Gallary معروفه و یک عالمه از نقاشی های دوره ملکه ویکتوریا رو توش گذاشتن انجام شد. اونجا تو کامپیوتر اسمامون رو وارد می کردن بعد با یه رسید میفرستادن توی یک اتاق دیگه که اونجا با دوربین ازت عکس میگرفتن و بعد از توی یک دستگاه در عرض 2 دقیقه کارت دانشجوییت در میومد. میشه از این کارت برای خرید توی دانشگاه هم استفاده کرد البته خوب باید همیشه شارژ بشه.

بعد از اونجا رفتم دانشکده مون. یعنی دانشکده تاریخ. اونجا یه ناهار خوشامدگویی واسه ورودیهای جدید فوق لیسانس داشتن. انواع اقسام ساندویچ و میوه و نوشیدنی. بیشتر محلی هست که همه دانشجوهای گرایش های مختلف تاریخ می تونن با هم آشنا شن. چون در طول سال همه درگیر کلاسای خودشون هستن و ممکنه همچین موقعیتی پیش نیاد.رییس دانشکده 20 دقیقه آخر مدیر گروههای رشته های مختلف رو معرفی کرد و بعد از اون رابط کتابخونه دانشکده ما از امکانات کتابخونه گفت و یک نفر از موسسه تحقیقات تاریخIHR از امکاناتی که اونجا به دانشجوهای تاریخ میدن صحبت کرد . کلی بروشور و کتابچه و راهنما امروز بهمون دادن که تا یک ماه سرم گرمه با خوندنشون.

دانشجوهای هر رشته با مدیر گروهشون جلسه داشتن برای انتخاب واحد. مدیر گروه فعلی ما یه خانم ایتالیایی .اصلی انگلیسی که الان تو مرخصی زایمان و دو ماه دیگه میاد. همکلاسیهام 5 نفرن که به جز یکیشون که یونانی بقیه انگلیسی هستن و وقتی حرف میزنن من مثل این آدمهایی که دارن یه زبون مریخی میشنون بهشون زل میزنم. استادمون خیلی خوب حرف میزنه و من اصلا مشکلش با اون ندارم و کامل میفهمم ولی این انگلیسیها هنوز عادت نکردم به لهجشون.

کلاسامون از هفته دیگه شروع میشه. پایه اصلی رشته من هم تاریخ هست .یعنی یه جورایی تاریخ زنان هست. هفته ای سه روز کلاس دارم که یکیش تو همین مرکز تاریخ که تو لندن هست. یکی از واحدام "جنسیت و جامعه در دنیای اسلامی مدرن" البته اختیاری بود و من ترجیح دادم این رو بگیرم.

الانم باید برم لندن واسه یه کلاس دیگه که البته کلاس اصلی من نیست.

۹ نظر:

گلنار گفت...

ديگه رسما دانشجو شدي ليلا جون..موفق باشي

ريتا گفت...

مباركه . خوشحاليتون رو درك مي‌كنم

از زندگی گفت...

تبریک می گم لیلای عزیز

ghooie siaah گفت...

Leila joonam mobarake!!!! hame chi az khooneie no taa karte jadid! manam mesle to avalin baar ke in kaarthaaie jadid ro didam kolli baa systemesh zogh kardam:)) raasti Leila man in term avalin kelaasam ro az women studies bardaashtam:Gender and Development kheili khoobe kelaasam! bebin be sheddat be manaabei ke to baraaie kelaaset mikhooni niaaz daaram! mitooni baraam befresti? makhsoosan age chizi betore khaas dar morede Iran daari...mersi

مهرنوش گفت...

من که نفهمیدم که این دوست خوب کیه ولی مطمئنم که بیشتر مثل دشمن میمونه و انگار داره از حسادت میمیره !!! بهتره ادمها زیباتر بنویسن و اگر انتقادیم دارن با لحن بهتر بیان کنن !این دوست خوب از یک جهت میخواد خودشو دوست خوب معرفی کنه از جهت دیگر از لفظ ندید و بدید استفاده میکنه !! اخه عزیز من اگه به نظرت این فرد ندید بدیده که نیست و من مطمئنم بشتر از تو ایران و کشورهای خارجی رو دیده و بیشتر ازتو تجربه داره لطفا برو مطالب یک نفر دیگه رو بخون !!

بابا گفت...

انتقاد اگه منطقی باشد باید پذیرفت حتی اگر فکر می کنی طرف از روی غرض می گه.

یک دوست گفت...

"یک دوست" خودش رو "دوست خوب" معرفی نکرده بود... این صفتی بود که لیلا خانم لطف کردند و به بنده دادند .... و من به نظرم نمی یاد که جملات من از عبارت " داره از حسادت می میره " بی ادبانه تر بوده باشه ضمن اینکه من هیچ توهینی نکردم و هیچ غرضی هم در کار نبوده.....

نازي گفت...

واااي ليلا، عاليه..جدي مي گم..همينطوري اينجا نوشتن رو هم ادامه بده، همچين که مي نويسي باهات ميشه همه جا اومد، نمي دوني چقدر ذوق زده ميشم وقتي نوشته هات رو مي خونم، اين يه تجربه عالي براي ليلاي خودمونه...تجربه اي که حقش بوده، اونهمه صبوري و تحمل و پشتکار...يادش بخير...عزيزدلم تا مي توني استفاده کن از اين لحظات. راستي چرا وقتي داشنگاهتون رو توضيح مي دادي من ياد هري پاتر افتادم:)))) اين سولماز کجاست تا حرف من رو تاييد کنه!:)))

NiMa.Helper گفت...

Salam Leila :X Man kheili Dooset Daram!
To che tor?:D
too ham mano doost dari?:-?
Id @Yahoo: Nima.Helper
Bia chat konim!
Bye :))