۱۳۸۵ اسفند ۱, سه‌شنبه

زنان و تاریخ پدرسالاری

مدتی این موضوع فکرمو به خودش مشغول کرده. فکر کنم از نتایج تاریخ خوندنه. اینکه در طول تاریخ تا قرن 18 میلادی زنها به طور جدی سلطه مردها رو به چالش نکشیدن. گوشه و کنار زنهایی بودن که انتقادی کردند و سوالهایی پرسیدند ولی پیگیرانه و با جدیت از قرن 18 تلاشها شروع شد. آیا زنان در طول تاریخ از موقعیتی که داشتند بهره میبردند و همین باعث سکوتشون میشد؟ آیا پدرسالاری مزایایی برای زنها داشته که باعث میشد زنها به اعتراض عمومی رو نیارن؟ چقدر مسئله عرضه و تقاضا در این رابطه نقش داشته؟ میدونم که خیلی از جامعه شناسهای مرد خواستن با این تبیین که سیستم مردسالارانه در طول تاریخ تنها سیستمی بوده که جواب میداده واسه همین وجود داشته جواب بدن با این موضوع. ولی اینکه بهره زنها از این سیستم اونقدر زیاد بوده که باعث بشه قبولش کنن؟ نمیدونم خیلی این روزها تئوری ظلم تاریخی به دلم نمیچسبه. هنوز واسه این سوالها جوابی ندارم ولی میخوام دنبال جواب بگردم براشون. به عنوان یه فمنیست جواب این سوالها خیلی برام مهمه.

۲ نظر:

اسيه گفت...

سلام. چطوري تو دخمل؟ خيلي وقته بي خبرم ازت. ايني كه نوشتي سوال هميشه ذهن بوده كه مدتها بهش فكر كردم و مي كنم و براش هم نه جواب دارم نه وجيه. شايد بايد رفت سراغ مادربزرگا.

گندم گفت...

سلام ليلا جان خب مسلما طي اين ساليان دراز عواملي باعث مي شد كه خود زن ها باورشون بشه كه واقعا بايد اين وضع رو قبول كنند حتا اگه زني اعتراضي چيزي مي كرد اونو بي شرم و حيا و ياغي صفت مي دونستند مثلن الان در عربستان سعودي خيلي از زنها معتقدند كه زن نبايد رانندگي كنه و زن هاي كه به اين كار اصرار دارند رو زن هاي نا آرام و ستيزه گر مي دونند.