۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه

اعتماد به نفس در حد مورچه

لال شدم. درباره چیزی نمیتونم نظر بدم. فکر میکنم توانایی حرف زدن و نوشتن و اظهار نظر کردن رو از دست دادم.

به شدت اعتماد به نفسم رو از دست دادم و انگار دارم در دنیایی از اطلاعات به سر میبرم که همینطور با تمام شدت به سمتم هجوم میارن و من از هر نوع عکس العملی در برابر اونها ناتوانم.

میترسم حرف بزنم نکنه اشتباه کنم. نکنه مطلب رو درست نفهمیده باشم و چرت بگم. این قضیه به مطالب و موضوعات ایران هم تسری پیدا کرده. خبر میخونم و با اینکه کلی شکه یا عصبانی میشم ولی اصلا دستم به نوشتن و اظهار نظر کردن نمیره.

در عرض یک ماه باید 3 تا پیپر 25 صفحه ای بنویسم و هنوز یک کلمه هم ننوشتم. و نگرانم نتونم خوب بنویسم و نگرانم نتونم مطلب رو درست تجزیه تحلیل کنم.

باید کمتر بخوابم. نمیدونم چطوری؟ من هیچوقت کمتر نخوابیدم. کسی ایده ای داره واسه کمتر خوابیدن. میشه چیزی خورد که خوابم نیاد؟ من همیشه خواب برام لذت بخش ترین بخش زندگی بوده. ولی حالا باید ازش دل بکنم. کسی میدونه چطوری میشه؟

فکر کنم یه خرده پنیک شدم.

۹ نظر:

Siavash گفت...

انگار مشکل بیشتر استرس تموم نکردن کاره. تو این امریکای لعنتی تحویل ندادن کار سر موعد بزرگترین گناهه.
از کلمه due واقغا بدم میاد!
منم 2 تا paper دارم که 2 هفته ای باید بدم. 40 صفحه.
ادم پیش خودش فکر میکنه شاید زیادی از حودش انتظار داره در حالی که تواناییش اونقدر نیست که فکر میکنه!!

کاوه گفت...

باید سعی کنی با علاقه به موضوعات نگاه کنی و ثصور اجباری بودنوشن رو از ذهنت پاک کنی. اونوقت به عشق یادگیری کمتر می خوابی و گرنه خواب راه فرار میشه واست.

برگ گفت...

از فمینیسم چه خبر؟

naghmeh گفت...

ba kam khabi movafegh nistam

نادری گفت...

لیلا جون! فکر می کن اگه یه سکس خوب و خوشمزه داشته باشی، مشکل کلا و در اسرع وقت حل می شه. بعدش سرحال و با نشاط می تونی کاراتو انجام بدی. چطوره؟

konj گفت...

چون الان خودمم تو وضعیت مشابهی گیر کردم و باید تا 10 روز دیگه مطالب یه فصلنامه رو که یک هفته قبل بهم پیشنهاد شده جمع کنم می تونم بهت پیشنهاد کنم که فقط شروع کنی..به کیفیتش فکر نکن..فقط استارت رو بزن..خیلی زود می فهمی که ترس از حجم کار نمی ذاره آدم شروع کنه ولی چیزی نیست..همیشه موفق باشی مورچه

کورسو گفت...

خیلی خوشحالم که یکی پیدا شد بگه از خواب لذت می بره و از دروغ مرتاض نمایی نکنه، من تنها لذت زندگی پربارم همین خوابه، همه پیپر ها و پرزنت ها و تست ها و... بالاخره انجام می شه، حیف نیست آدم از لذتهاش بگذره؟

نادری گفت...

بهتره به جای این بحث ها به کارت برسی. تو هم عجب آدمی هستی در مورد مقدار خوابیدنت هم از مردم سوال می کنی. می ترسم فردا بیایی و در مورد نحوه دستشویی رفتن و شیوه حموم رفتن و دوش گرفتن و نحوه ایستادن و نشستن و مقدار و شکل سکس کردنت هم از مردم نظرخواهی کنی و همه رو به این امور شخصی ات مصروف بداری و بعدشم کلی به نظر دهندگان بخندی!

نسیمک گفت...

غذای سبک خوردن و گرسنه بودن جواب میده. من وقتی معده ام خالیه یا سبکه، اصلاً خوابم نمی بره و اگر هم ببره، زود از خواب بیدار میشم.