۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

این روزها

-نوشتنم نمی آید این روزها. روزهای شلوغی دارم و آشفته. کلاسهای تابستانی دیگر دارد تحملشان سخت میشود. روزی 4 ساعت کلاس عربی با یک عالمه تمرین و مشق. اضافه کنید کلاس برای نوشتن انگلیسی را. تقریبا هر روز دو ساعت.

-خسته شدم از رفرش زدن هزار باره فیس بوک وقتی که مغزم توان انجام هیچ کار دیگری را ندارد. با هر رفرش خبر یک مرگ جدید بر مونیتور کامپیوترم نقش میبندد. کی این کفتار مرگ دست از سر کشورم برمیدارد؟ نمیدانم.

-سه روز در برابر سازمان ملل در نیویورک به اعتصاب غذا نشستيم. گنجی در کنار گوگوش نشست تا به خشونتها و دستگیریها و شکنجه ها اعتراض کند و از دنیا بخواهند ستمی که ملت ایران میرود را فراموش نکند و از سازمان ملل بخواهند در برابر این ظلم به سکوت ننشیند.

-در روز همبستگی برای ایران فریاد زدیم "هموطن حمایتت میکنیم" و " زندان سیاسی ازاد باید گردد" و " آزادی ست دم فری"

- به عکاسی علاقه مند شده ام این روزها. البته این روزها فهمیدم چه حسی دارد وقتی افراد عکسهایت را بدزدند و به اسم خودشان در وبلاگشان چاپ کنند. خیلی از عکسهای روزهای اعتصابم سر از وبلاگهای دیگر در آورده اند.

- فقط ده روز دیگر مانده. میروم و سر روی شانه هایش میگذارم و آرام میشوم.

۲ نظر:

sara گفت...

وعده ما فردا پنج شنبه ۸ مرداد ساعت ۶ بعد از ظهر مصلی تهران چهلم شهدای راه آزادی با حضور موسوی و کروبی. هر کس به ۱۰ نفر اطلاع دهد تا نشان بدهیم که ما خس و خاشاک نیستیم. رسانه شما اید.

NiMa گفت...

سلام دوست عزيز هگر مايل به تبادل لينك هستين منو با اسم پاتوق چت لينك كن و در قسمت نظرات بهم خبر بده.

خودتم بياي بهت بد نميگذره عزيز منتظرتم