افسانه نجم آبادی مقاله ای داره به نام "وطن اروتیک به مثابه معشوق و مادر: برای عشق ورزیدن، تملک کردن و محافظت" تو این مقاله نجم آبادی میگه که چطور در طول تاریخ ایران بخصوص اواخر قرن نوزدهم و زمان قاجار که مفهوم ناسیونالیسم وارد ادبیات سیاسی ایران شد.وطن به عنوان یک مونثی که "برادران وطنی" باید به عنوان "ناموسشون" ازش دفاع کنن مطرح شد. وطن به عنوان یک معشوق به تصویر کشیده میشد که باید در راه عشقش از جان هم گذشت. نجم آبادی از نوشته های عاشقانه ای نمونه میاره که گاهی تا پایان اون معلوم نیست که شاعر از وطنش داره صحبت میکنه بلکه به نظر میاد در وصف معشوقه زمینیش داد سخن داده. به این دلیل این موضوع زو بیان کردم چون "توصیف اروتیک" رو این بار برای مفهموم "جمهوری " در یک وبلاگ دیدم که جز رویای برادران وطنی بوده است. این بار جمهوری به جای وطن به جای معشوقه می نشیند و تن و بدنش برای مردان وطن الهام بخش شعر و ترانه و تصویر میشود.
"باور کنیم که فردای انقلاب، با بر آمدن آفتاب بر خاک ایران، آن لعبت شیرین سخن و سیمین بدنی که جمهوری نام داشت و شاعران همواره در جستجوی رنگهای چشمانش بودند، نقاشان بر آنها سرمه کشیده بودند، نویسندگان غنچه های دهانش را چیده و خرمنی ساخته، زحمتکشان بر استواری پستانهای پربرکتش سلام داده بودند، آهنگسازان و نوازندگان بر تارهای گیسوانش نت نوشته و چنگ نواخته و سرود ها خوانده بودند و شیخ ها بر لرزش لبهایش ایمان داده بودند، سرانجام درسرزمین مانی و مزدک، ابومسلم و بابک، ستارخان ومصدق، طالقانی و ارانی مسکن گزید."
۲ نظر:
ایران بعنوان معشوقه برای ایرانیان مرد...خوب برای زن ها چه حسی داره؟؟؟؟ در ضمن از شما دعوت می شود تا در بحثی که در وبلاگم جریان دراد شرکت کنید.
سلام/زیبا بود........
ارسال یک نظر