۱۳۸۶ خرداد ۴, جمعه

گفتگوی خیالی

...

- عزیزم دکترا جوابم کردن. گفتن نهایتن 3 ماه دیگه.

- جدی؟ حالا من باید چه کار کنم؟باید بیام؟

- نه عزیزم. اگه بیای مشکل واست پیش میاد.

- خودمم داشتم به همین فکر میکردم. میدونی خیلی دوست دارم؟

- آره

...

پی نوشت: این نوشته کاملا خیالیه. اگه باعث نگرانی شدم واقعا معذرت میخوام. من حالم خوب خوبه. بادمجون بم افت نداره!

۵ نظر:

parisa گفت...

kheili ham khiali nist,waghti babam mariz shod,mahsa o kiarash pa shodan oomdan,ba hameye moshkelat...didane kasi ke ashegheshi wa dige waghti barash namoonde,miarze be hameye donya...bade didane babam in hesi bood ke peida kardam...

نسیمک گفت...

لیلا خیلی نگرانتم...!

NemoGoody گفت...

سلام

شاید برایت جالب باشد: http://mattati.blogspot.com/2007/05/khatami.html

امیدوارم هر چه زودتر شرایط به گونه ای باشد که دیدارها برای همه به راحتی میسر شود

دوست بابا گفت...

عجب !!! حالا با این همه حرفا هنوز زنده ای؟

لیلا: می بینی که.

دوست بابا گفت...

ای بابا ما گفتیم یه ناهار رو افتادیم