۱۳۸۶ شهریور ۵, دوشنبه

چرا انقلاب میکنم؟

والنتین مقدم در کتابش ( مدرن کردن زنان)  نقل قولی میکنه  ( البته این بخش از چاپ ۹۳ کتاب نمیدونم تو چاپ ۲۰۰۳ هم همینه یا نه ) از یک مکالمه که اوایل انقلاب بین یه کارگر و یک محقق در گرفته بوده. جالبه بخونیم ببینیم یه سری از ملت چطور فکر میکردن و دلیلشون برای شرکت تو انقلاب چی بوده.

اسم کارگر علی مراد و این مکالمه وقتی در میگیره که علی مراد از شهر نو داشته برمیگشته:
علی مراد: همشون رو سوزوندیم.شهر رو پاک کردیم.
محقق:  و زنها؟
علی مراد: خیلی هاشون جزغاله شدن.
محقق: تو کی؟ مال کجایی؟
علی مراد: من یک کارگرم . مال رضاییه. زن و بچه دارم.
محقق: تهران چی کار میکنی؟
علی مراد: اومدم تو انقلاب شرکت کنم.
محقق : تو رضاییه چه خبره؟
علی مراد: اونجا فقط یه جمبشه (!) ولی انقلاب اینجاست.
محقق: چرا انقلاب میکنی؟
علی مراد: اسلام، آزادی، فقر، ظلم.
محقق: دیگه چی؟
علی مراد: حیثیت
محقق: حیثیت؟
علی مراد: بله برادر! شاه حیثیت ما رو ازمون گرفت. او حق مردها رو ازشون گرفت. زن من الان کار میکنه. وقتی یه زن کار کنه از خانواده چی میمونه؟
محقق: تو از اسلام چه توقعی داری؟



علی مراد: اسلام حیثیت ماست. من میخوام خودم نون آور خانواده باشم. میخوام زنم تو خونه باشه غذا بپزه و  از بچه ها مراقبت کنه.ان شاا…


منبع: “مدرن کردن زنان” ، والنتین مقدم، ص ۹۰

۷ نظر:

بهمن گفت...

تو هم گير داديا!
بابا ملت خوشي زده بود زير دلشون رفتن انقلاب كردن!

كاوه گفت...

واقعا اينكه حقايق زمان انقلاب چي بوده و چه تفكراتي وجود داشته، چيزايي كه خيلي دوست دارم بدونم. بعضي از اين تفكرات و فلسفه هايي كه بعضي انقلابيها براي انقلاب داشتن، خيلي جالب و شايد كمي عجيبه. درست مثل همين مورد.

mitra گفت...

gerye dare!!!!!!!!!:(

حمید موذنی گفت...

سلام

زیبا و عمیق و تلخ بود
با مطلبی با عنوان" سیکل مطلقه/مشروطه و بازی مارو پله " به روزم

maryam گفت...

mas'ale in ast ... ya ... ! doroste

نسیمک گفت...

دلم خنک شد که حالا علی مراد داره میبینه که درصد زنان شاغل هزار برابر زمان شاه شده. تا اونا باشن این همه حماقت نداشته باشن.

saraس گفت...

فكر كنم حيثيت رو بايد ناموس ترجمه كرد. فكر كنم يه كارگر بيشتر مي‌گه ناموس تا حيثيت.