مهدی جامی در سیبستانش نوشته که چرا دیگر در "زمانه" نیست. امروز بعد از ظهر در ایمیلی که به همکارانش نوشت، اعلام کرده بود که دارد می رود. خیلی از مخاطبان آن ایمیل از جمله من تا ساعاتی شکه شده بودیم. یعنی باور کردنی نبود.
همکاری من با رادیو زمانه خیلی جسته و گریخته بود. اگر چه همین ارتباط، پایه های دوستی را با مهدی جامی و بعضی از همکاران زمانه که تا قبل از آن نمیشناختم ، بنا گذاشت. ولی بیشتر از این دوستی، رسانه ای بود که هر روز چندین بار
می خواندمش. تا قبل از آمدن زمانه، بی بی سی تنها رسانه ای بود که مرتب چک می کردم ولی به جرات میتوانم بگویم که وقتی زمانه آمد، به ندرت سایت بی بی سی را باز می کردم.
زمانه فرق داشت. این کوتاهترین و ساده ترین جمله ایست که میتوانم درباره اش بگویم. به نظرم نو آوری در همه بخشهایش از طراحی سایت تا مطالب و آدمهای همکارش موج می زد. نو بودن با این همه فراوانی وب سایت و رادیو و رسانه به نظرم کار آسانی نیست، که البته همه اش مدیون ایده های نو و افراد خلاقی بود که در زمانه حضور داشتند.
حالا که جامی دارد می رود چه اتفاقی برای زمانه می افتد؟ نمیدانم و این ندانستن نگران کننده تر است. فقط به هزاران کاری که فکر می کنم که با علاقه و تلاش های وافری شروع شدند و در حالیکه پا گرفتند درست در لحظه ای که آن تلاش ها قرار بود به نتیجه ای دلپذیر برسد، از حرکت بازماندند. اگر چه هنوز امیدوارم که نگوییم " زمانه ای که بود". چون دلمان به "زمانه ای که هست" خوش است.
۱ نظر:
وطن فروش هایی مثل امیر فرشاد ابراهیمی و محمدرضا شکوهی فرد چوب این کاری رو که با جامی کردند می خورند. ابراهیمی که نامه جعلی درست کرد. شکوهی فرد هم که صبح تا شب به نمایندگان هلند در پارلمان اروپا و همچنین عناصر خودفروخته ایرانی در هلند ایمیل می زد که به اصطلاح بر علیه جمهوری اسلامی لابی کرده و جامی را حذف کنند. هیچ ظلمی بی پاسخ نمی مونه
ارسال یک نظر