به گفته علا شهت (به ضم ش)، فقط فلسطینیان نیستند که شهروند درجه دو اسراییل هستند (البته اگر بتوان لفظ شهروند را به آنها اطلاق کرد) بلکه گروهی دیگر از یهودیان اسراییل نیز هستند که قدرت حاکم آنها را نیز به دید تبعیض آمیز مینگرد.
سفاردیم ( عربی: سفاردیون، به کسر س، فارسیش را نمیدانم) گروهی از یهودیان هستند که به گفته شهت از کشورهای خاورمیانه به خصوص کشورهای عربی در زمان ساخت کشور اسراییل به آن کوچانده شدند. نه برای اینکه با دیگر برادران و خواهران یهودیشان در ساخت کشور جدید همراهی کنند بلکه با همان دیدی که اروپاییان، آفریقاییان را به عنوان برده کوچاندند. آنها برای یهودیان اروپایی "شهرنشین" نیروی کار ارزان بودند.
شهت تشریح میکند که چگونه یهودیان اروپایی تبار ( اشکانیزم) به یهودیان خاورمیانهای همان نگاهی را داشتند ( و یا دارند) که غرب استعمار گرا به شرق مستعمره داشته است. "انسانهایی که بویی از تمدن نبردهاند".
سکنی دادن آنها در مناطق نامناسب،امکانات کم آموزشی، حقوق سیاسی و اقتصادی پایین از جمله مواردی است که سفاردیم ها هنوز از آن رنج میبرن و به آنها با این منطق تحمیل شد که به دلیل قرنها زندگی در خاورمیانه "به آن عادت دارند".
این مقاله (سفاردیم در اسراییل: صهیونیست از دید قربانیان یهودیش) به زیبایی نشان داده که چطور مردمی که علاقه چندانی به ترک کشورهای زادگاهشان(در خاورمیانه) نداشته اند ترغیب میشوند و در بعضی موارد تهدید میشوند که به اسراییل مهاجرت کنند و چگونه صهیونیستها توانستند در طول دهه ها، اعراب را به عنوان دشمن به سفاردیم(ها) معرفی کنند. دو گروهی که قرنها در کنار یکدیگر با صلح زیسته بودند.
در این نوشته، نگاه اورینتالیستی غربی در قالب نگاه یهودیان اروپا به یهودیان اورینتال به خوبی تشریح شده که چگونه در طول دههها اقلیت قدرتمند توانستند با پروپاگاندای استعماری به اکثریت فرودست ( که ظاهرا برادران و خواهرانشان هستند) حکومت کنند.
برای من مقاله جالب بود و یه سری اطلاعات تاریخی بهم داد که اصلا هیچ ایدهای ازش نداشتم. اینکه تشریح شد چگونه توسط صهیونیستها تصویری ساخته شد که نشان میداد یهودیان از اینکه به سرزمین موعود سفر کردهاند، خوشحالند در حالیکه بسیاری از آنهایی که در طول قرنها در خاورمیانه زیسته بودند اگرچه برای زیارت به آن سفر میکردند ولی هیچگاه اشتیاقی برای زندگی در آن از خود نشان نداده بودند.
البته داستانی که از سفاردیم(ها) ترسیم شده بود به قدری سیاه بود که به نظر میآمد کمی بزرگنمایی شده است. در برایر این حجم ظلم، اعتراضات و مقاومتها بسیار نا چیز میرسید.
این البته داستان یک طرف بود. فکر کنم داستان آن طرف را هم باید شنید.
پینوشت:
معادل فارسی این دو گروه یهودی هست سفاردی و اشکنازی. مرسی از سارا.
۳ نظر:
خیلی جالب بود.
ها فقط میخواستم بگم که اون کلمههای که گفتی فارسیش رو نمیدونی
میشه سفاردی و اشکنازی. خوبه نوشتی
لیلا: مرسی سارا جان.
شالوم،
من ميدانم آن نوشتهي ديگري و با جهت گيري خاصي است، اما عجب از شما است كه بدون تحقيق آن را وارد سپهر خود كرديد!؟
در ضمن من پارسي را خوب ميفهمم و سليس صحبت ميكنم.
براي شما سركار خانوم آرزوي موفقيت دارم
ارسال یک نظر