۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

باورت می شود؟

باورت میشود امروز نه سال گذشت از آن روز. نه سال زمان کمی نیست. با همه فراز و نشیبهایش و همه خنده ها و گریه های های این سالها هنوز هم من و تو هزاران حرف داریم با هم بزنیم هنوز هم میتوانیم در کنار هم بخندیم. قهقهه سر دهیم. هنوز هم دل من مثل پاییز 79 برای بوسیدنت له له میزند. هنوز هم وقت دیدنت همه وجودم پر از شوق است. مرسی به خاطر بودنت در تمام این سالها.

۱ نظر:

مجید گفت...

من هم خیلی خوشحالم که تو هستی عزیزم، و همه اینهایی که تو قشنگ ترش را گفتی.
مجید