من شخصا هیچ فرقی بین به هم زدن کنسرت به اصطلاح «صلح» ارکستر سمفونیک ایران با به هم زدن کنفرانس برلیننمیبینم. اینکه پرچم ها امروز سبزه و دیروز قرمز بود در ماهیت این حرکت تغییری ایجاد نمیکنه. اون افرادی که به عنوان هنرمند این برنامه رو اجرا کرده اند وابستگان سیاسی جمهوری اسلامی نیستند ( در حالی که برخی از شرکت کنندگان برلین زمانی جزیی از بدنه قدرت بودند) و حمایت مالی سفارت ایران از این برنامه به هم ریختنش رو توجیه نمیکنه ( در تهران بسیاری از جنبش سبزیها به دیدن فیلم های جشنواره فجر میرن بدون اینکه مشکلی از بابت حمایت دولت از اون داشته باشن). بهترین عکس العمل میتونست عدم شرکت در کنسرت باشه. ویدیوی این اقدام توسط کسانی دست به دست در اینترنت میگشت که زمانی از منتقدان سرسخت اپوزیسیون خارج از کشور بودند و اونها رو محکوم میکردن و به دیده تحقیر بهشون نگاه میکردن. ولی ظاهرا تاریخ باز هم داره نشون میده که همین افراد در موقعیت مشابه، مثل اونها عمل میکنند.
من قبلا هم از امکان اینکه اپوزیسیون امروز جای پای اپوزیسیون سابق بذاره نوشته بودم . این به معنی نیست که ما خشم و عصبانیتی که اون گروه از جمهوری اسلامی داشت درک نمیکردیم بلکه چنین عکس العملهایی رو نابخردانه و غیر منطقی میدونستیم. آیا ما داریم میگیم که اگر ما هم به جای اونها بودیم همین طور عمل میکردیم؟ در این صورت انتقادات از این گروه و عملکرد گذشته شون به قولی محلی از اعراب نداره.
بی ربط:
به دلایلی که من نمیدونم وبلاگ من دیگه در ایران قابل دسترس نیست. فکر کنم با این حساب مطالبم فقط از طریق آدرس فیدم قابل پیگیری باشه http://feeds.feedburner.com/femirani
۵ نظر:
چه قدر حرف دلم بود!
I dont see any similarity. you are wrong on this issue
<jumhuri eslami diege har kari koneh har jaye donia hannash rangi nadare..hukunmati ke javunasho be jorme eteraz yeki yeki ba bahanehaye mokhtalef dare mikoshe fek nakonam mostahaghe hich ehterami bashe...ba un ham e khafeghan dakhel iran hala ma biam az in yekam azadi ke khareje iran ham darim cheshm bepushinim ke nagah kesi khaste ya nakahste be ma poz khand bezaneh...hame bayad bedunan ham donia bayad bedunan o behsnasan in hukumate zolmo ke hala toye donia doreh oftadeh konserte solh bargozar mikoneh..vaghti hame darha bastast ma majburim az har ruznahe estefade konim ta hemayat konim va eterazemuno nehsun bedim..un honarmand ham mituneh jaye diegh be raveshe diegh honaresho be namayesh bezare na be nafeh jomhuri eslami..30 sale ke in nezam dare mikoshe eadam mikoneh tirbarun mikoneh jenayat mikoneh tajavoz mikoneh be juno ruho jesmemun hala mikhad donia ro be solh davat koneh..?vaghaen maskkarast ya shayadam behatre begam dard nake ..in konsert ghabele moghayese ba konferanse berlin nist vaghti kami amigh tar be ghabl va badesh negah konim mibinim az do senkh motafavetan..be omid dashtan irane azad
عجبا!برخی از دوستان سبز چنین وانمود میکنند که چون کنسرت هنری بوده،نمیبایستی به حرمت هنر،حرکتی صورت میگرفت.نگرانم که این حضرات فردا اعلام کنند که دانشگاه محل تدریس و اعتراض در آن مکان:ممنوع،هرگونه تحصن و اعتصاب در بیمارستانها ،موجب سلب آسایش بیماران!هرگونه درگیری در خیابان موجب اختلال راه رفتن عابرین!کارخانه محل تولید و هر گونه اعتصاب کارگری موجب نارسأیی اقتصادی و هرگونه اغتشاش کارگران نفت بأعث کوپنی شدن بنزین و..
لازم می بینم که چند نکته را به انچه که دوستان در بالا گفتند اضافه کنم.
1- اقای یوول فوردویند عضو پارلمان هلند از حزب کریستین یونی بدرستی این کنسرت را با کنسرت کشتی تای تا نیک مقایسه کردندکه همزمان با غرق شدن کشتی در حال نواختن بود. چه نگاه جالبی. (روزنامه تلگراف 28 ژانویه)
2- هر هنرمندی در هر کجای دنیا باید انقدر ازادی داشته باشد و از احترام برخوردار باشد که نه تنها مجبور نشود علیرغم میلش و از روی ترس دستوری را اجرا کند بلکه خودش ازاد باشد که بتواند تصمیم بگیرد. با کدام اسپانسر و برای چه کسانی و یا کجا برنامه اجرا کند. من فکر نمی کنم آن هنرمندان عزیز مایل باشند هنرشان را در خدمت پیشبرد جنایت بگذارند. اگر چنین باشد وای بحالشان.
3- این کنسرت در شهر روتردام کنسرت خونین نام گرفت. روز 3 فوریه رادیو 1 هلند دریک مصا بقه رایویی از یک شنونده پرسید: کدام شهر شهر کنسرت خونین نام گرفت بدلیل آنکه جمهوری اسلامی در انجا اقدام به اجرای کنسرت کرد؟
ارسال یک نظر