۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

زن «سنتی» و نامه عاشقانه؟!

چند روز پیش برنامه ای از بی بی سی پخش شد درباره نامه های «عاشقانه» ای که همسران زندانیان سیاسی که بعد از انتخابات دستگیر شدند خطاب به همسرانشان ( در اصل به شوهرانشان، نامه ای از شوهران زنان زندانی خطاب به آنها نشنیدم) نوشته اند. چرا نوشتن چنین نامه های عاشقانه ای  به موضوع یک برنامه در بی بی سی  تبدیل میشه؟ چه چیز این نامه ها با نامه های عاشقانه دیگه فرق داره که برای مخاطب ممکنه جذاب باشه؟ من فکر میکنم که ما یک سری پیش فرضهایی از یک قشر خاصی از جامعه داریم و به نظرمون این نامه ها با اون پیش فرضها نمیخونه. حالا کارشناس میاریم ( دکتر آفاری) تو برنامه که برامون بگه که ما چرا چنین حرکتی  از چنین قشری برامون عجیبه؟ و ظاهرا کارشناس هم تنها جوابی که داره اینه که اینها «سنتی » هستند و از اونجایی که ما از قشر «سنتی» انتظار نداریم از احساسشون بگن برای همین ما دچار تعجب میشیم. البته در اینجا اصلا توضیح داده نمیشه قشر «سنتی» یعنی چی؟ یعنی مذهبی؟ یعنی اینها چون مذهبی هستند لزوما «سننی» هستند؟ درباره قشر «سنتی» که «مذهبی» نیستند چی؟ اصلا چطور طبقه بندی میشه «سنتی» و «مدرن»؟ و این طبقه بندی چرا لازمه برای درک چنین موضوعی؟ خانواده ای که مذهبی نیستند و در بورلی هیلز لوس آنجلس زندگی میکنند و دخترشون حق داره مینی ژوپ بپوشه ولی حق نداره دوست پسر داشته باشه در طبقه بندی «مدرن» قرار میگیره یا «سنتی»؟ و موضوع بعدی اینکه چرا خانوم آفاری فکر کردن  که حالا جنبش زنان راحتتر میتونه روی روابط ازدواج بر اساس عشق مانور بده؟ یعنی واقعا خانوم افاری هنوز با دید فمینیسم لیبرال ویکتوریایی به جنبش زنان و زنان در ایران نگاه میکنه؟ حالا ما باید علاوه بر تغییر حقوق به ترویج ازدواج بر اساس عشق هم بپردازیم چون دیگه زنهای «سنتی» ما هم «مدرن» شده اند و نامه های عاشقانه مینویسند؟ نگاه نخبه گرا و الیتیست که فکر میکنه زنان ایران همچنان در بند خواسته های قرن نوزدهمی اروپایی هستند در صحبتهای خانوم آفاری موج میزنه که من بیشترش رو به دلیل عدم شناخت دقیق از زنان امروز ایران میدونم. نگاهی که قشر «سنتی»‌ و «مذهبی»‌همچنان از دید «مدرنیته غربی»‌ نگاه میکنه و به خاطر همین نگاه، همیشه در حال تعجب «پیشرفتهای» این قشر رو نظاره میکنه.

هیچ نظری موجود نیست: