کم از خشونت علیه زنان نوشته نشده و گفته نشده اگر چه واقعا هنوز راه زیادی برای رفتن مانده است. ولی شاید یکی از نشانههای خشونت علیه زنان حداقل در سطح روشنفکری نوشتههایی باشد که معمولا نویسندهشان مردانی هستند که به «زنانگی» خصلتی ذات گرایانه میدهند. از مدل سنتی آن میتوان به مکر زنان و حیله زنانه اشاره کرد و در متون مدرنتر آن به عباراتی مثل «احساسات زنانه»، «غرهای زنانه» و «حسادتهای زنانه». کتابی که تقریبا به پایان آن نزدیکم و این نگاه ضد زن را با قلمی «مدرن» و «روشنفکرانه» هنوز حفظ کرده است کافه پیانو فرهاد جعفری است که باز هم زن یا لوند و حشری است مثل صفورا یا محافظه کار و دنبال شوهر پولدار و تقریبا بیعرضه و معمولی مثل پریسیما ( البته این ورژن چاپ دهم آن است در سال ۸۷ نمیدانم چند بار دیگر تجدید چاپ شده .) داستانهای زیادی از این نگاه «روشنفکران» به زنان شنیده و دیدهایم که تکرارشان کمکی نمیکند. یا پا میدهی و به رختخواب میروی و در نهایت «جنده» میشوی یا پا نمیدهی و میشوی «امل» به هر حال از این دو گانگی فراری نبوده و نیست و نخواهد بود و البته اسمش را خشونت علیه زنان نمیگذاریم چون خیل مردانی که آن را روا میدارند در طبقه مردان خشن (ظاهرا این عبارت فقط برای مردان طبقه پایین و تحصیل نکرده حفظ شده است) قرار نمیگیرند. هر چه باشد از نویسندگان و روشنفکران این مرز و بومند.
۲ نظر:
تازه با وبلاگتون آشنا شدم و بسیار مشابهت بین نوشته هاتون با نوشته های شخصی خودم دیدم. خوشحالم که میتونم خواننده وبلاگتون باشم.
مرسی مرمر جان. حتما میخوانم.
ارسال یک نظر