۱۳۸۶ آذر ۱۶, جمعه

تقدیم به تو

...

همه می ترسند
 همه می ترسند ٬ اما من و تو
 به چراغ و آب و
آینه پیوستیم
و نترسیدیم
سخن از پیوند سست دو نام
و هم آغوشی در اوراق کهنهٔ یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوختهٔ بوسهٔ تو


....

 فروغ فرخزاد

هیچ نظری موجود نیست: