۱۳۸۷ اردیبهشت ۶, جمعه

روزمره

1- دقیقا هفته دیگه این موقع یا تو آسمونهام از خوشحالی یا پنچرم و حسابی حالم تو قوطی و تمام کشتی‌هام غرق شده.

2- تا چند دقیقه دیگه آخرین قسمت لاست رو که دانلود کردم،خواهم دید. بازهم خودش یه خرده برای فکر نکردن خوبه. این نوشته یک پزشک هم درباره این سریاله، البته امکان داره یه خرده داستان رو لو بده.

3- یار عزیز هم این هفته یه خبر خوب برای من داشت که تو این وضعی نگرانی و استرس خیلی غنیمت بود.

4- این هفته یه خرده هوا اینجا بهتر شده و درختها سبز شدن و اندک اندک می‌رسد اینک بهار

5- کتاب خورش آلو مرجال ساتراپی را خواندیم در این هفته و بسیار لذت بردیم. پیشنهاد می‌شود اگر کارهاشو دوست دارید حتما بخونید و در ضمن نوشته صنم رو هم درباره فیلم پرسپولیس از دست ندید.

6- فیلم راتاتوی رو هم خیلی دوست داشتم. کلا من عاشق کارتونم و مخصوصا از این کارتونهایی که توش اتفاقات جادویی میفته و آخرش همه به خوبی و خوشی تا آخر عمر در کنار هم زندگی می‌کنند.

7- بارها خواستم یه مطلب درباره سقط جنین بنویسم، نشد. ولی این گزارشی که زمانه تهیه کرده از یک سازمان هلندی رو هم حتما ببینید. این سازمان رو چند سال پیش توی یه کنفرانس زنان توی تایلند دیدمش و همون وقت به نظرم خیلی کارشون خوب اومد. حالا اگه یه زمانی شد حتما دربارش مینویسم.

همین 7 تا رو هم که نوشتم خیلی شاهکار بود من اصلا استعداد 13 تایی نوشتن یا بیشتر رو ندارم.

۴ نظر:

كاوه گفت...

موفق باشي.

نسیمک گفت...

لیلا جونم! 5 روز دیگه بیشتر نمونده. آرزو میکنم به آرزوت برسی. میدونم این روزا چی میکشی. خیلی سخته.... اما سعی کن کاملاً cool باشی و نسبت به موضوع خودت رو بی تفاوت نشون بدی.

نسیمک گفت...

لیلا جونم! خوشحالم که الآن که یه هفته از این پست گذشته، تو آسمونهایی.
اون بالا هستی، سلام ما رو هم به خدا برسون:)

مث يه نور كوچولو گفت...

من هم اين راتاتوي رو خيلي دوست ميدارم. , كلا عاشق انيمشين ام.از اين انيميشن هاي نيروي انتظامي بگير تا انيميشن هاي پيكسار و والت ديزني.