دو گروه هستند که من خیلی ازشون میترسم و بیشتر اعضاشون هم خارج از ایران زندگی می کنند.
اول. سلطنت طلبهایی که هنوز میگن "آریامهر" و کورش رو میپرستم و نمونه وطنیشون سفره هفت سین رو سر قبر کورش پهن میکنن و به جای قرآن شاهنامه میذارن و هر کدوم هم یکی یه از این گردنبندهای اهورا مزدا به گردنشون آویزونه. این گروه به ایران "متمدن" قبل از ورود اعراب به چشم مدینه فاضله نگاه میکنن. این متمدن رو بخونید "غربی". یعنی اینکه ایران اون دوره چیزی نزدیک به مدرنیته غرب بوده پس لایق پرستیدنه.
دوم. کسانی که به طرز غلو آمیزی پرچم مبارزه با هر چه که "غربی" هست دست گرفتن. اینها به هر چیزی که باعث بشه رسانه های غربی ازش استفاده کنن و احتمالا تصویر ناخوشایندی از جهان سوم به طور کلی و ایران به طور اخص نشون داده بشه, به شدت واکنش نشون میدن. خوب ظاهرا یه خرده "چپ" هم میزنن. غرب به سرکردگی آمریکا برای اینها چیزی هست که همیشه باید ازش اعلام تنفر کنی. هر چی بدبختی هم خاورمیانه و این جهان سوم میکشه از دست این نگاه اورینتالیستی و امپریالیستی غرب هست.
ترس از گروه اول به خاطر اینه که اگه یه زمانی قدرت دستشون بیفته همون راه رژیم سابق رو قراره ادامه بدن. و به اسم اعتلای نام ایران و فرهنگ آریایی باید " سرتاپا غربی بشیم". این تلویزیون های لوس آنجلسی نمونه این آدمها رو زیاد دارن. در حالیکه پرچم شیرخورشید دستشونه از هر ده کلمه,نه کلمه رو انگلیسی میگن.
گروه دوم هم به خاطر اینکه هیچ بهانه ای دست غرب نیفته و تو بوق و کرنا نره با سیاستهای داخلی و خارجی محافظه کارهای ایران خیلی وقتها همصدا میشن و به راحتی میتونن چشمشون رو به هر چی مصیبت و بدبختی و ناعدالتی تو کشور ببندن. ا ح میشه براشون سمبل مبارزه با استعمار و صهیونیسم جهانی.سیاستهای داخلی رو نادیده میگیرن و برای سخنرانی ها در مجامع بین المللی به به چه چه میکنن بدون اینکه اشاره ای کنن به مصائبی که همین " سیاست خارجی" برای کشور به ارمغان آورده. نمونه اش رو در همین نیویورک دیده ام از این چپهای سابق که حدود سی ساله تو آمریکا زندگی میکنه و میگه :"نمیدونم ایرانیها چرا اینقدر مینالن؟ وضعشون خیلی هم خوبه." و البته افتخارش اینه که وقتی جناب رییس جمهور در نیویورک بودن باهاش عکس یادگاری گرفتن.
گروه دوم یه جورایی گفتمان شریعتی رو به یاد آدم میاره و گروه اول هم گفتمان پهلوی . یعنی گفتمانهای سی سال پیش. به نظر من هر دو گروه دو سر افراطی یک طیف رو تشکیل میدن. چیزی که درشون دیده نمیشه اعتداله. هر دو گفتمانی که به نظر میاد برای آینده ایران کمکی نخواهد کرد.
۷ نظر:
من فکر نمی کنم ترسی داشته باشند، چون هر روز دارن کم کم تر میشن
به نظرم در شرایط فعلی فکر کردن به این دو گروه ما را از فکر کردن به گروه سوم که همگی به خوبی میدانیم که کیستند و چه می خواهند غافل می کننند.
گروه اول و دوم که در حال حاضر هیچ گوشه ای از قدرت را در دست ندارند و هیچ آینده ای هم برای ایشان متصور نیست.
آفرین.. منتظر بودم یکی غیر از خودم ترس از این دو گروه رو بیان کنه که تو کردی. مرسی
افراط و تفریط جزو خصوصیات مردم خاورمیانه است . در ترکیه و ایران و اسرائیل ؛ هرکدام یکجوری دچار افراط و تفریط شده اند . دیگه نمیخوام از عملیاتهای انتحاری در پاکستان و عراق یا خشونت احمقانه در عربستان نام ببرم . نتیجه هر دو هم سقوط از پشت بامه منتها یکی از اینطرف و آن یکی از طرف دیگر . مثل خود من که گاهی چنان در استفاده از اینترنت دچار افراط میشوم که باید ماهی 30 تومان پول قبض تلفن بدم .
اتفاقا من فقط از این 2 گروه نمی ترسم البته اگه شما هم بیشتر با تفکرات و اعمال این گروه ها آشنا بشید می بینید که چه طبل های تو خالی هستند و البته که هر دو گروه هم رو به زوال اند اگر چه این جور به نظر نمی رسه ولی واقعیت اینه که این دو گروه به دلیل نوع نگاه ایدئولوژیک به مسائل و نظر قطعی در باره ی همه ی موضوعات دچار بن بست شدهاند.
فرقی نمی کنه که به 1400 سال پیش اعتقاد داشته باشی یا 3000 سال پیش،به هر حال پیشرفت نمی کنی!
[...] Original post: من از این دو گروه میترسم! [...]
ارسال یک نظر