۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

برگی از تاریخ شکنجه

کتاب «‬اعترافات شکنجه شدگان« (؟( ابراهامیان را میخوانم. تاریخچه استفاده از شکنجه، زندان  و اعتراف تحت شکنجه در تاریخ مدرن ایران مخصوصا از دوره رضا شاه به این طرف را مرور میکند. در بخش رضاشاه و به نقل از اعضای حزب کمونیست و اعضای گروه ۵۳ نفر نقل میکند که آنچه در دهه های بعدی در زندانها گذشت اصلا قابل مقایسه با دوران زندان آنها در دهه ۱۹۳۰ میلادی نیست. تقریبا میتوان گفت که شکنجه به معنای الان ان برای این زندانیان وجود نداشته است. بعضی ها بیشترین مصداق شکنجه را بودن در سلولهای انفرادی میدانستند. ضرب و شتم به آن معنا وجود نداشته است. و انهایی که اوایل ۱۹۳۰ زندانی شدند گفته اند که در بازجوییهایشان خشونت فیزیکی را تجربه نکرده اند. یکی از دلایلی که آبراهامیان ذکر کرده برای عدم وجود شکنجه این است که حکومت رضاشاه یک حکومت ایدئولوژیک نبوده و از اونجایی که استفاده از شکنجه بیشتر برای نادم کردن زندانی  از عقاید ایدئولوژیک مخالف دولت و حکومت بوده)  در اصل آنچه که امروز ارشاد زندانی گفته میشه( و به خاطر اینکه حکومت رضا شاه ایدئولوژیک نبوده، شکنجه زندانیان سیاسی برای گرفتن چنین اعترافاتی هم ظاهرا کارکرد آنچنانی نداشته.
البته این قضیه برای زندانیان سیاسی بوده  و با کسانی که به عنوان جاسوس  دستگیر میشدند و یا در عملیات  مسلحانه علیه دولت شرکت میکردن ظاهرا بسیار خشن برخورد میشده. ولی روزنامه نگاران و فعالانی مثل ارانی، بزرگ علوی، احسان طبری و برخی دیگر از امکان ملاقات، مطالعه، ورزش و حتی خدمات درمانی مناسب برخوردار بودند. البته طبقه اجتماعی ظاهرانقش موثری داشته . هر چه از خانواده های متمول تر و پر نفوذتر وضعت در زندان بهتر.
به هر حال خیلیهاشان  وضع نسلهای بعدی زندانیان را مخصوصا اواخر ۱۹۷۰ و دهه  ۱۹۸۰  ( و ما میتونیم اضافه کنیم ۲۰۰۹-۲۰۱۰ رو) را بسیار بد توصیف میکنند.

هیچ نظری موجود نیست: