۱۳۸۵ دی ۳, یکشنبه

بازی زمستونی

مرسی از آسیه و مهرنوش که من رو هم به این بازی یلدا و یا به قول پرستو بازی زمستونی دعوت کردند،ممنون.ولی واقعا 5 تا چیز نوشتن خیلی سخته.

1- تا اواسط سن بلوغم از هر چی پسر بود بدم میومد و همیشه کسر شأن میدونستم بخوام عاشق یکدومشون بشن. بعد از اونم که عاشقیهای دوران بلوغ شروع شد و حتی عاشق پسرهایی که حتی یه بار دیده بودمشون هم میشدم. تو سن 15 سالگی هم تا یه مدت عاشق داریوش خواننده بودم. حالا هم که دیگه هم عالم و آدم از عشقم خبر دارن و میدونن کیه و دوستام میدونن وقتی درباره اش حرف میزنم نیشم تا بناگوشم بازه.

2-  آرزوم اینه که رییس سازمان ملل بشم. از همین الان هم اعلام میکنم زودتر بیاین امضاهاتون رو بگیرین.

3- همیشه میخواستم حقوق بخونم واسه همین وقتی میخواستم واسه دبیرستان انتخاب رشته کنم بابام بهم گفت برو علوم انسانی بخون منم بهم برخورد که فکرمیکنی من ریاضی نمیتونم بخونم که اینو میگی واسه همین غرور بیجا دیپلم ریاضی گرفتم ولی دانشگاه انسانی امتحان دادم و روزنامه نگاری خوندم.

4- همیشه دختر حرف گوش کن بابا و مامانم بودم واسه همین بین خواهر و برادرم به چاپلوس و خود شیرین کن معروفم.

4 الف- اصولا آدم نا امیدی هستم و وقتی هیچی ندارم واسه نگرانی اینقدر فکر میکنم تا یه چیزی پیدا کنم ولی وقتی یکی دیگه از نا امیدیش واسم حرف میزه همچین میرم بالا منبر و از امید و این چیزها حرف میزنم که خودم هم تعجبم میشه.

4ب - تا وقتی دیپلم بگیرم همیشه برنامه کودک میدیدم و هنوز هم از دیدن کارتون لذت میبرم. عاشق شخصیت های کارتونی هم میشدم مثل اسکار توی ممل (دختر مهربون).

5-  همیشه دلم میخواست نقاشی یاد بگیرم و پیانو بزنم. هیچوقت نشد. الانم فهمیدم که اصولا استعداد هنری ندارم.

من مکالمات ذهنی ، نسیمک و قوی سیاه رو دعوت میکنم.

۱۳ نظر:

مجید گفت...

وقتی که رییس سازمان ملل شدی هم همین‌طوری می‌خوای امضا کنی؟ اگر همین امضا رو بخوای حفظ کنی که همه اسناد سازمان ملل براحتی قابل جعل خواهد بود که.

Leva گفت...

room b divar, man ye bar khab didam ba oscar sex daram.. shoma faghat asheghesh boodi....

دانشجو گفت...

خیلی بازی جالبیه!!! ای ول به شماها!!

دانشجو گفت...

با اجازه لینک دادم...وبلاگ خیلی جالبی دارین

مرداد گفت...

من حقوق خوندم ولی آرزو میکنم یکی مثل تو جام بود که می فهمید حقوق خوبه یا نه.

پرستو گفت...

کلی کیف کردم از تصورت در نقش دبیرکل سازمان ملل. ای ول به آرزوت!

حاجی کنزینگتون گفت...

یلدا بازی تو خوندم. جالب بود. در ضمن، حراج فعلا ادامه داره، نگران نباش، ولی خب جنسهای خوب شاید نمونه.

نازي گفت...

دخترجوون تااينجا بودي مي گفتي! حالا که رفتي چطوري ازت امضا بگيريم!!!!

دانشجو گفت...

آپ دیتیم[لبخند]

darya گفت...

سلام خانمي
واي درست بر عكس من كه اصلا اصلا از سياست چيزي سر در نميارم و نميخوامم بدونم ولي اميدوارم شما به ارزوت برسي
ديگه اينكه خوبه قبل از بلوغ از پسرها بدت ميومد هههههههه شوخي كردم
اميدوارم هميشه شاد و سلامت باشي

پروشات گفت...

من رو بگو که تا حالا فکر میکردم فقط منم که عاشق اسکار بودم!!!! ای دل غافل... از وقتی اینت بازی زمستونی شروع شده فهمیدم من تو خیل عاشقانش گم هستم.

داریوش گفت...

لیلی جان
من به بابات اینا دسترسی دارم. یه امضا بکن بذار پیش اونا. پس بگو جرا می خواهی بری پیش
مجید جون چون به سازمان ملل نزدیکتره!!!! عاشقتم مجید!!!!!!!!!!!

نسرين گفت...

ليلي جان
آدما عوض ميشوند و اگر واقعا عاشق نقاشي هستي مطمئن باش كه يك روزي نقاشي قشنگي خواهي كشيد اگرچه به وسيله ي آن مشهور نخواهي شد.