خبر به اندازه کافی تکان دهنده بود. هم جرم مکرم در تاکستان قزوین سنگسارشد. در ملا عام نه مخفیانه. یعنی اقای قاضی که علمش به سنگسار حکم داد بالاخره لبخند رضایت بر لبهایش نشست و احتمالا از اینکه یک "گناهکار" را به کام مرگ فرستاده است، امشب با خیال راحت سر بر بالشت می گذارد و مطمئن است که نتیجه عمل "خیرش" را با رفتن به بهشت پاسخ میگیرد. همه ان تلاشها بی فایده بود. سرانجام کار خودشان را کردند. شاید باز هم تکرارش کنند. چه کسی جلوشان را میگیرد؟ مگر شاهرودی حکم نداده بود؟ چه شد؟ حکمش را پس گرفت یا "عوامل خودسر" از حکم سرپیچی کردند؟ بیچاره مکرمه ! این داغ را تاب می آورد؟ نکند کابوس سنگسارش همین روزها به واقعیت بدل شود؟ بیچاره مکرمه!
مرتبط:
سنگسار یک مرد در ایران میگن خودسرانه بوده!!!
۷ نظر:
خیلی حالم گرفته شد ... :(
چيزي جز ابراز تاسف ندارم.
va asafa ha
بند دلم پاره شد...
...همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا ((سیمان))نیست!!
وکسی فکر نکرد
که چرا ((ایمان)) نیست
وزمانی شده است
که به غیر از(( انسان))
هیچ چیز ارزان نیست!
مدتهاست که از مطالب وبلاگ شما استفاده می کنم.
اگر می گوییم " هم جرم " یعنی جرم را قبول کرده ایم. بعید میدانم هیچ عاقلی با هر منطقی که داشته باشد هم، مجرم را مستحق مجازات نداند.
اما چگونگی اثبات مجرمیت خصوصا در این اتهام، بسیار بسیار مشکل و چه بسا محال است.
متاسفم که انسانها اشتباه می کنند ... متاسفم که انسان دیگری هم با اشتباهش فردی را از نعمت حیات محروم می کند و جمعهی را به ماتم می نشاند.
کتابهایی رو که معرفی کردید رو بهش دسترسی ندارم ولی حرف شما رو قبول میکنم که جنبش زنان قدمتی 100 ساله داره امیدوارم در راهی که دارید موفق باشید و به جای گرفتن ایراد از مطلب و جبهه گیری به انتقاد هایی که گفته شد بیشتر فکر کنید.اصل مطلب مهم تر است از ایراد گرفتن.
ارسال یک نظر