۱۳۸۷ شهریور ۹, شنبه

وقتی در ایران نیستی

برای ماهایی که فعالیت‌هایمان وابسته به ایران است. و در ایران زندگیمان وابسته به فعالیت‌های اجتماعی‌مان بود و زندگی هر روزه‌‌مان به یک فعالیت فرهنگی اجتماعی ربط داشت. و زندگی اجتماعیمان در واقع در بسیاری از موارد با در ایران بودنمان معنی پیدا میکرد.شاید جدایی از جامعه ایران و در بطن حوادث و تغییرات نبودن باعث ‌شود که فکر کنیم داری تمام می‌شویم.

ارتباطت گسسته است و کارهایت و نظراتی که می‌دهی شاید دیگر چندان ربطی به آنچه واقعا در آنجا دارد می‌گذرد پیدا نکند. تغییرات را از نزدیک لمس نمیکنیم و نمیتوانیم واقع بینانه درباره‌شان نظر دهیم.  وقتی  از ایران دوری اوج فعالیت شاید بشود زیر یک پتیشنی را امضا کردن و یا نهایتا مقاله‌ای در سایتی نوشتن و یا مطلبی در وبلاگت.

نمیدانم شاید برای اینکه فکر نکنی دیگر کاری برای عرضه نداری و یا نمیتوانی کمکی کنی ( فکری که من این روزها به سختی درگیرش هستم) این هست که در کشور جدید سعی کنی چیزی را یاد بگیری که بعدها با خودت فکر کرده باشی که روزهایت را به بطالت نگذرانده‌ای.

نمیدانم، فکر میکنم درباره ایران یاد گرفتن و در کارهای علمی و پژوهشی درباره ایران درگیر شدن یکی از کارهایی هست که میتوانم انجام دهم شاید ذره‌ای از حس بی تاثیر بودن و یا تمام شدن و یا بی مصرف شدن نجات پیدا کنم.

فکر می‌کنم این روزها تنها چیزی که میتواند آرامم کند که در ایران نیستم و کاری از دستم برنمی‌آید همین است که به خودم بقبولانم که عوضش دارم چیزی یاد می‌گیرم که فردا به درد آنجا می‌خورد.

برای خودم دلیل می‌تراشم تا راحت‌تر نبودنم در آنجا را توجیه کنم. هنوز فکر میکنم آنجا بودن شاید مفیدتر باشد برای هدفی که در زندگی دارم. ولی دل خودم را خوش میکنم که این درس و دانشگاه هم در راستای همان هدف است و به آن کمک خواهد کرد. 

۱۰ نظر:

محمد جواد شکری گفت...

مسلمن جامعه ایرانی و ایران همیشه به آدم های متخصص نیاز داره، شک نکن که هیچگاه برای این کشور بیهوده نخواهی شد
لیلا: مرسی، کاش واقعا همینطور باشه که تو میگی.

مهرداد گفت...

در غم ما روزها بیگاه شد

رحمتی گفت...

هر كه را جامه ز عشقی چاك شد

کاوه گفت...

برای ماهایی هم که تو ایران هستیم سخته که بتونیم درست این احساستونو بفهمیم.

مهرنوش گفت...

سلام دوست گرامی ! از لینکهای دزرتر وقتی دیم که نوشته فمینیسم پیداتون کردم و مطالبتون را خوندم . خیلی مشتاق شدم که ببینم شما در چه رشته ای برای دکتری درس می خونید چون من خودم دانشجوی ارشد مطالعات زنان هستم !
شاد باشید !
لیلا: سلام مهرنوش جان. من الان رشته دکترام مطالعات خاورمیانه است. فوق لیسانسم هم تاریخ زنان بوده. موفق باشید.

نیم گفت...

کامنت تان پای پست اخیر سبیل خیلی به دل مان نشست. همین.
لیلا : : )

naghmeh گفت...

kasi ke dar hale yadgiriye, hich vaght bimasraf va bi ta'sir nakhahad bood

houman گفت...

dar kenare hameye karhayi ke gofti o dorost ham migi, in roozha ye kare dige ham mitooni bekoni. oonham raftan be concerte mohsen namjoo e. albate hanooz yadame ke ziyad ba karhash hal nemikoni. vali ..... az man goftan
cheers
لیلا: اره هومن شنیدم داره میاد ولی میدونی که خوشم نمیاد خیلی متاسفانه :‌(

ایران امروز گفت...

سلام

والا چی بگم. خدا کنه اینجوری شود که نوشتی. در میان این همه گرگ سخت است و سخت است جایی را بیابی و بدردبخور باشی!

کوثر گفت...

مطمئنم تو هرجا باشی آدم مفیدی خواهی بود. تاثیرگزار و هدفمند. باید راهشو فقط پیدا کرد. یک کم زمان می بره عزیزم :)