۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

جو زدگی» گفتن سال نو مبارک»!

قبل‌ترها تعطیلات زمستانی، کریسمس، سال نو میلادی برایم بی‌معنی بود. سنتهایی میدانستم متعلق به آدمهایی که به من هیچ ربطی ندارند. منهم به آنها ربطی ندارم. کریسمس را من جشن نمیگرفتم، عید نوروز را آنها. در هر دو صورت شور و شادی از آمدن شروعی تازه را از وقتی از مرز پر گهر پایم را گذاشتم بیرون تقریبا از دست دادم.
«به من چه؟» «به من ربطی ندارد؟» « که این جشن ما نیست، عید ما نیست چرا باید برایش خوشحالی کنیم» دایما تکرار و تکرار شد. ولی سال به سال که میگذرد و همین مردمی که جشنشان به تو ربطی ندارد سال جدید را به تو تبریک میگویند و آرزوی تعطیلات خوبی برایت میکنند دیگر نمیتوانی بی‌تفاوت ادامه دهی. بر میگردی میگویی سال نو مبارک، تعطیلات خوش بگذرد. تکرار همین جملات کافی‌ است که با خوشحالیشان شریک شوی. خوشحال شوی. و تعطیلات آنها و تو نداشته باشد. سال نو برای هر دو شما باشد. و یاد بگیری برای هر شروع تازه‌ای  جشن بگیری.
شادی کردن با دیگران، جشن گرفتن با دیگرانی که  با تو متفاوتند به معنی « جوگیری» نیست . شاید یک معنیش این است که در این شهر غریب چه اشکال دارد به هر دلیلی برای شادمانی چنگ زد؟

۵ نظر:

رحمتی گفت...

سلام
چندین ماه شد که نتونستم اینجا بیام و حرف هایی رو بخونم که عمدتا مخالف نظرات من است.
امروز توفیقی حاصل شد.اما مثل گذشته زیاد شور و هیجان در نوشته های شما ندیدم. نمیدانم چه تغییری حاصل شده یا در شرف وقوع است؟

mitch گفت...

تولدت مبارک البته با یه روز تاخیر .
دیروز اینترنتم قطع بود .
میچ

AliS گفت...

اه اینجا کی این رنگی شد؟

لیلا گفت...

@آلیس: من در حال تغییر مکان هستم. اینجا هنوز کار داره به شکل اولش در بیاد.
@Mitch: مرسی.
@رحمتی: این روزها گرفتار درسها هستم. و البته همیشه آدمها در شرف تغییرن :)

Mojtaba Safari گفت...

موافقم، اصلا چه دلیلی دارد که ما جشنی مثل عید نوروز را هر سال برگزار میکنیم؟ یا مثلا شب یلدا؟ اگر قرار بود در شب یلدا آدم بکشیم باز هم این سنت ادامه دار میشد؟ در حقیقت سنتها نه تنها به خاطر قدیمی بودن بلکه به دلیل انسانی بودن و زیبا بودن هست که دوام می یابند. پس حالا که اینطور است چه اشکال دارد که در سال جدید میلادی هم در کنار دیگر انسانها شاد باشیم و با آنها باشیم.