"..رژیمهای انقلابی جدید، هرگز سرنوشت انقلاب را پس از پیروزی سیاسی که بسیار سطحی و مقدماتی است بدست لرزان دموکراسی نمیسپارند و به آرا اکثریتی که هنوز رای ندارند و اگر رای دارند هنوز ارتجاعی است تکیه نمیکنند، چه، سخن از یک جامعه عقبمانده سنتی است که در آن انقلاب شده است و در اینجا هنور روح جمعی خانوادگی و قبیلهای و قومی ( سوسیالیسم دورکهیم) بر استقلال فردی (اندیویدوالیسم دورکهیمی) چیره است و در این مرحله اجتماعی، هر جمعی-خانواده یا قبیله- یک رای دارند زیرا یک قبیله یک شخص است و یک "رای"، و بقیه هم "راس"اند و دموکراسی نمیتواند بین "رای" و "راس" فرق بگذارد و جامعه شناسی سیاسی جایی سراغ ندارد که شماره راس ها و رایها مساوی باشد، حتی در غرب امروز و پس از دویست سال که از انقلاب فرانسه میگذرد"
علی شریعتی، امت و امامت، انتشارات قلم، اسفندماه 58، ص 171.
۳ نظر:
خب نقدت رو بر نظرش می نوشتی!!
لیلا: من فکر میکنم که خودش به اندازه کافی گویا باشه.
تحلیل جالبی بود.
این که دکتر شریعتی در مورد حکومت چه اعتقادی داشته اند را نمی توان از یک جمله ی ایشان فهمید و شخصیت هایی چون امام خمینی و دکتر شریعتی و ... را هرگز با یک جمله تفسیر نکنید ولی این که ایشان دوست اقای خامنه ای بودند صحیح است ولی این که اندیشه های دکتر تحت تاثیر معاشرت با ایشان تغییر کرده به نظر من توهینی است به دکتر وشان ایشان را تا یک ادم بی سواد تنزل بخشیدید
ارسال یک نظر