۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

پنج سال آزگار

سالها را برای چه میشمارم؟ خب پنج سال شده باشد. کسی به هیچ جایش نمیگیرد. حالا هی روزها را شمرده باشی. هی یادت باشد که پنج سال گذشته و تو برنگشته‌ای. پنج سال برایت پنجاه سال باشد. آن یکی که سی سال است نرفته است حتما با پوزخند به این عدد پنج نگاه میکند و در دلش میگوید چه حقیر.  ولی لعنتی هی خودش را در چشمت میکند که پنج سال است. پنج سال آزگار.

هیچ نظری موجود نیست: