این ترم کمک استاد درسی هستم به نام «نظریههای فرهنگ»، استاد اصلی کلاس از شاگردهای دریدا بوده و این رو میشه در نحوه درس دادانش دید به خصوص در کلاسهای فوق لیسانس و دکترا که ممکن تمام طول کلاس در یک ترم به خوندن فقط یک جمله بگذره. برای این کلاس هم از طریق مشابهی استفاده میکنه و گاهی یک پاراگراف را از کتاب میگیره و تمام دوساعت کلاس بر روی کلمه کلمه آن پاراگراف میگذره. ولی از طرف دیگه هم برای هر جلسه یک کتاب دویست سیصد صفحه ای رو تکلیف میده. برای این کلاس من باید هفته ای یکبار جلسههای بحث و گفتگو رو اداره کنم در اصل کلاسهایی هستند که دانشجویان باید در اونجا درباره کتاب و متون خونده شده هفته گذشته تبادل نظر کنند و در خیلی از مواقع سخت بودن و زیاد بودن کتابها باعث میشه که در اصل این جلسات به جلسات تدریس همراه با بحث تبدیل بشه.
کلاس دیروز درباره کتاب «فرهنگ و جامعه» ریموند ویلیامز بود ( نمیدونم به فارسی ترجمه شده یا نه) ولی کتاب از این لحاظ جذابیت داشت که به مرور ظهوربعضی کلماتی که این روزها در گفتار و نوشتار ما جا افتاده پرداخته که با انقلاب صنعتی در اصل استفاده و ساختشون اتفاق افتاده. یعنی تغییرات ساختاری اجتماعی و سیاسی در نتیجه انقلاب صنعتی گفتمان جدیدی رو در بین روشنفکران انگلیسی بوجود آورد و واژههایی مثل فرهنگ، طبقه، دموکراسی، صنعت و هنر رو به معنای کاملا متفاوتی وارد زبان کرد. یکی از سوالات مطرح شده مثلا این است کهچطور شد که هنرمندان خودشون را افرادی متفاوت معرفی کردند و هنر را به صورتی تعریف کردند که از موقعیت برتری نسبت به برخی دیگر از فعالیتها برخوردار شد و به هنر و هنرمند وجه برتری بخشیدند؟ چطور مفهوم هنرمند (artist) از مفهوم صنعت کار(artisan) متفاوت شد و در اصل چه چیزی هنر نام گرفت و چه چیزی در این طبقه بندی نگنجید؟ مرور این تغییرات از اواخر قرن هجدهم تا اوایل قرن بیستم از هدفهای این کتابه. علاوه بر اون ویلیامز از نقطه نظر مارکسیستی همه این تحولات رو دنبال میکنه یعنی عامل اقتصاد و روابط ایجاد شده بر محور آن را به عنوان هسته مرکزی تحلیلش در نظر میگیره. بوسیله دوباره خوانی متنهای ادبی و سیاسی افراد تاثیر گذار در دویست سال گذشته. برای کسانی که به چگونگی تغییرات مفاهیمی مثل فرهنگ و هنر علاقه دارند خوندن این کتاب رو توصیه میکنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر