۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

باز هم «روشنفکری» و نگاه سکسیستی‌اش

 روزنامه شرق  کاریکاتوری منتشر کرده و به خاطر چاپ آن تعطیل شده. در این میان دوستان و جماعت طناز و کاریکاتوریست به حمایت از همکارشان و روزنامه  مطالبی را نشر داده اند. این دوستان که  از منتقدان حاکمان فعلی‌اند و  در مقام روشنفکری داعیه‌دار  حمایت از حق و حقوق و مساوات  هستند، حداقل در یک مور اگر از حریفشان عقبتر نباشند  در همان سطحند. و آن هم داشتن نگاه سکسیستی و ضد زن حداقل در گفتارشان است ( رفتارشان را نمیدانم) قلمشان را که میچرخانند، این نگاهشان را با چنان صراحتی به تصویر میکشند  که شکی باقی نمیگذارد که  در ضمیر ناخودآگاهشان‪/‬ یا آگاهشان تحقیر جنسیتی و نگاه ضد زن  به خوبی جا خوش کرده است،  و نشانه ای  از نقدش نیز به چشم نمیخورد.
زنانگی مقامی پایینتر از مردانگی در نوشته هایشان به خود میبیند و به نظرشان میرسد که اگر حریف را از مردانگی به زیر بکشند و به حیطه زنانگی واردش کنند به تحقیری که خواسته اند و در پیش بودند رسیده‌اند و به عبارتی دلشان خنک میشود. حال آنکه با آن تحقیر در اصل به نابرابری و تبعیض جنسیتی رایج در این فرهنگ و زبان بار دیگر خوراک رسانده اند.  این نگاه سکسیستی را به اسم طنز و جوک  به کار میبرند که اگر خدایی نکرده اعتراضی شنیدند بگویند این طنز است و شما ظرفیت تحملتان را باید بالا ببرید. در حالیکه  پیام مطلبشان بسیاری جدی است  و تنها وقتی  به تحقیر جنسیتی رسیده اند زبانشان «طناز» شده است  آنهم با  ضد زن ترین عبارات و لغتها و نگرشها.

محم فرجامی در مطلبی در بی بی سی که در ارتباط با کاریکاتور شرق نوشته مینویسد: «وقتی در لوگوی روزنامه «تهران امروز»، اهل ایمانِ مستقر در نشریه وابسته به دستگاه آیت الله مصباح یزدی، ضعیفه‌ای مشاهده کنند» آخرین بار که  کلمه ضعیفه شنیده شده در یک رسانه رسمی  چه زمانی بود؟ زمان قاجار بود شاید. حال چون درباره مصباح یزدی و نگاه محافظه کارانه و سنتی  بسیار مذهبی او مینویسیم، استفاده از کلمه ضعیفه جایز میشود؟ حتی خود مصباح یزدی هم مراقب است که نگوید ضعیفه دیگر این روزها.

ابراهیم نبوی هم که البته ید طولایی دارد در نوشتن واژها و عبارات و متون سکسیتی به اسم طنز و فکاهی و اینها. در آخرین مطلبش مثلا خواسته حال سعید قاسمی را بگیرد که ادعا کرده که اگر فائزه هاشمی دستگیر شود، ریشش را میتراشد.  حالا قبل از آنکه سعید قاسمی ریشش راـ نشانه مردانیتش را-  بتراشد، ابراهیم نبوی پیش دستی کرد و صفت جاجیه رو به سعید قاسمی نسبت داده که حالا ملت قاه قاه بخندند به «زنانگی» سعید قاسمی؟ 
در پاراگراف بعد دوباره قاسمی را «همشیره» خطاب میکند تا احتمالا به ذم خودش یک بار دیگه حقیر بودنش رو به رخش بکشد. قاسمی تبدیل میشود به همشیره و حاجیه خانم  تا نه تنها قاسمی از منزلت مردانگی سقوط کند بلکه نگاه سکسیتی و ضد زن ابراهیم نبوی بیشتر خودش رو نشون بده.

و مطلبش رو هم با این جمله قصار تمام کرده : «شما هم خیلی شور نزن شیرت خشک می شه خواهر ... ریشا رو بزن»  و یک بار دیگه به ما ثابت کرده که باید از داشتن چنین روشنفکرانی به خودمون ببالیم. 

و من شخصا فرقی در تفکری که این مطلب را نوشته و آنکه عکس مجید توکلی را با مقنعه در وبسایت فارس نیوز منتشر میکند تا تحقیرش کند نمیبینم. فقط یکی خود را «با کلاس» تر میبیند.

رامین مهمانپرست را در نیویورک کتک میزنند و مثل بسیجیهایی که به فائزه حمله کرده بودند اوج خشمشان را در فحشهای جنسیتیشان نشان میدهند. هر دو گروه بسیجی و کتک زنندگان رامین پرست را به نام «رفتارهای غیر متمدنانه» و «وحشیانه» به باد انتقاد گرفته میشوند. ولی در «متمدنانه» ترین روش اعتراض وانتقاد یعنی نگارش در سطح «روشنفکرانه» و با نگاه «روشنفکرانه» همان نگاه جنسیتی به واضح ترین شکل ممکن  ترویج میشود و ما به روی خودمان نمی‌آوریم. 


۶ نظر:

سولوژن گفت...

سلام،

من نوشته‌های مورد اشاره را نخوانده‌ام اما برای این بحث به متن اطمینان می‌کنم.
با حرف کلی‌ی نوشته موافق‌ام و این‌که زبان زن‌ستیز گاهی از جاهای درز می‌کند که انتظار نمی‌رود و صد البته باید تقبیح شود.
و می‌خواهم چیزی هم به نوشته اضافه کنم: زبان زن‌ستیزی که این متن به آن اشاره می‌کند، زبان‌ای‌ست که محمود فرجامی و ابراهیم نبوی و فلانی و بهمانی از آن استفاده کرده‌اند. این‌ها افرادی خاص‌اند که بر حسب اتفاق روشن‌فکر هم شناخته می‌شوند. این‌ها ولی تنها روشن‌فکران ایرانی نیستند، همان‌طور که تنها آستارایی‌ها، مشهدی‌ها و یا مردهای ایرانی هم نیستند. استفاده‌ی کنار هم روشن‌فکری و نگاه سکسیستی این تصور را القا می‌کند که بخش زیادی از روشن‌فکران ایرانی اتفاقا سکسیست هم هستند که به نظرم حرف درستی نیست (علاوه بر این، امروزه روز بعید است کس‌ای بتواند هم ادعای روشن‌فکری کند ولی هم‌چنان زن‌ستیز باشد. پس اگر این افراد واقعا زن‌ستیزند -و من در این مورد قضاوتی نمی‌کنم- آن وقت شاید اصلا نباید به عنوان روشن‌فکر بشناسیم‌شان). در واقع این جور کنار هم نهادن دو تا مفهوم نه واقعا مرتبط راه خوبی است برای ایجاد استریوتایپ. و فکر کنم همه‌مان موافق باشیم که ساختن چنین استریوتایپ‌هایی مفید نیست.

Unknown گفت...

سولوژن جان!
دقیقا به خاطر اینکه به نظر من سکسیست بودن و روشنفکر بودن نباید قاعدتا با هم کنار بیایند، روشنفکر را در گیومه گذاشته‌ام. به قولی این روشنفکر بودنشان ادعاییست که میشود. در اصل من این را به همه روشنفکرها تعمیم نداده‌ام و جنرالایز نکرده ام. بلکه مخاطب کسانی هستند که ادعایش را دارند ولی در عمل خلافش را نشان میدهند.

مخلوج گفت...

چه ربطی دارد خانم محترم. بحث شباهت ظاهری است و زن و مرد هم ندارد. من به یک آقا که تمام موهای بدنش را از ته بزند به شوخی میگم "خانم فلانی" و به یک خانم هم که اندازه یک مرد سیبیل داشته باشد میگم "آقای فلانی"، به یکی که کار خیلی احمقانه ای هم بکند میگم "بچه"... اینها بر اساس نرم تعریف شده برای آقا/خانم/بچه است و اشکالی درش نمیبینم. تشبیه همیشه بوده و هست، صنعت ادبی هم هست. اتفاقا به نظر من شما مقداری به سمت روشنفکری با پیاز خیلی داغ متمایل هستید این وسط. موافق استفاده از الفاظی مثل "ضعیفه" نیستم به هیچ وجه، توهین آمیز هست و قبول دارم. شاد باشید

ناشناس گفت...

مشکل شما این است که فکر می کنید روشنفکری یعنی شکافتن و نابود کردن همه مفاهیم و هویت ها. پس اگر شخصی به این هویت ها حتی اشاره ای هم بکند فورآ روشنفکری او را زیر سوال می برید. بله سعید قاسمی یک فرد نظامی است که اگر ریشش (یکی از نشانه های مردانگی ظاهری) را بتراشد از ابهت او کم میشود و به عنوان یک نظامی در جایگاه پایین تری قرار می گیرد. و در این کار هیچ توهینی به زن نکرده

دمادم گفت...

فکر میکنم وقتش رسیده باشد که کم کم نویسندگان به این فکر کنند که کلمات، هستند که جهان ذهنی ما را می سازند و چه خوب است که کلمات درجای درست خود به کار روند.
یاداوری به جایی بود دوست عزیز. ممنون.

ناشناس گفت...

اگر کسی برای تحقیر به مردی صفت زنانه بدهد ممکن است نکاه تبعیض آمیز جنسی داشته باشد، اما ضرورتاً هم این طور نیست. صفت مردانه برای زن به کار بردن و صفت زنانه برای مرد به کار بردن احتمالآً هر دو به یک اندازه خوشایند طرف مقابل نیست. مثلاً صفت معمولاً مردانه ی - حداقل عموماً باور بر این است که این صفت مردانه است- فیزیکی بودن که برای عده ی زیادی از مردان تمجید است احتمالاً برای زن تحقیر محسوب می شود. یا اگر به زنی بگویی قیافه ات مردانه است احتمالاً احساس تحقیر میکند. ایا این به این دلیل است که گفتمان زن سالار در جامعه حاکم است؟ نه، صرفاً صفتی آن جایی که باید استفاده می شده نشده.( گزارش های بالا توصیفی بودند نه تجویزی. به این که درستند یا نه یا چطور ساخته شده اند کاری ندارم). این نحو برخورد شما با قضیه جای کار برای هیچ کسی که قصد نو آوری و برخورد متفاوت با قضیه داشته باشد نمی گذارد. با این برخورد خلاقیت و طنز و کنایه هم منتفی است. گویی که واژه ی ضعیفه ذاتی دارد تغییر نا پذیر و به هیچ عنوان نمی توان از ان گذر کرد. اما مگر بار عاطفی و معنایی کلمات را واقعیت های مختلف اجتماعی و تاریخی نمی سازند؟ همان طور که واژه ی ضعیفه زمانی بار زن ستیزانه ای به خود گرفته در بستری دیگر می تواند معنا و بار عاطفی دیگری پیدا کند. یک زمانی بچه که بودیم به یکی می گفتیم «خر». وقتی یقه امان را می گرفت می گفتیم «خر یعنی بزرگ! مگر بزرگ بد است؟» اما معمولاً هم آخرش دعوا می شد. چون واقعیت های اجتماعی و روانی شکل گرفته و قوی تر از ریشه شناسی های زبانی هستند. شما گویا چنین نگاه ثابتی به واژه ی ضعیفه دارید. به طنز گرفتن واژه ی ضعیفه نه تنها بد نیست، بلکه اگر درست انجام شود به تدریج قدرت استفاده ی آن را از صاحبانش سلب می کند. شما هم لطفاً ذره بین بزرگ فمنیستیتان را قدری آن طرف تر بگیرید که ما هم این پایین فارغ از این نگاه های جنسیتی نفس بکشیم.