۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

صبح بخیر وبلاگ...

امروزم رو اینجا مینویسم که در تاریخ ثبت بشه. ساعت ۶:۳۰ بیدار شدم  و ساعت ۷ در حال ورزش کردن بودم. سابقه نداشته. من آدم صبح زود نیستم (نبودم؟). به هیچوجه. در طول دوران مدرسه هم پدرم با هزار سختی و بدبختی من رو بیدار میکرد که برم مدرسه.  «بابا یک دقیقه دیگه فقط یک دقیقه دیگه بذار بخوابم.» بر عکس خواهر و برادرم.   تا اونجایی که میتونستم کلاسهای دانشگاه رو صبح زود نمیگرفتم که مجبور نشم دودرشون کنم.

ولی امروز را مینویسم.
حس خوبی دارم که ورزش کرده، دوش گرفته، صبحانه بیگل با پنیر خامه‌ای خورده دارم این پست را مینویسم.
زنده باد تغییر.

هیچ نظری موجود نیست: